سرویس خبری ایران من: ایران امروز در برابر یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ معاصر خود قرار دارد: بحران انرژی. در زمانی که کشور با کمبود گاز و برق، فرسودگی زیرساختها و ناکامی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر دست و پنجه نرم میکند، تصمیمگیریهای حساس در این حوزه نیازمند بالاترین سطح تخصص و شایستگی است.
انتصاب غیرتخصصی در بحبوحه بحران
در سالی که ایران درگیر ابر بحران انرژی است، از کسری بیسابقه گاز و برق تا فرسودگی شبکه و ناکامی در توسعه تجدیدپذیرها، تصمیمسازیهای کلیدی باید بر دو پایه باشد: تخصص و شایستگی.
اما در یکی از مهمترین موقعیتهای تصمیمسازی کشور، یعنی پست طراحی ساختار کلان مدیریت انرژی، فردی قرار گرفته است که:
سابقهای در مدیریت انرژی ندارد،
در میان بدنه کارشناسی حوزه نفت، گاز، برق و انرژیهای نو شناختهشده نیست،
و تحصیلاتی در رشتههای مرتبط با انرژی، محیط زیست، اقتصاد یا مهندسی ندارد.
نام او، اسماعیل سقاباصفهانی است؛ که با مدرک کارشناسی ارشد مدیریت راهبردی، به عنوان طراح ساختار جدید سازمان انرژی (آینده ایران به موفقیت این سازمان گره خورده است) منصوب شده است.
آتش زیر خاکستر: وقتی بحران ساختاری است
در شرایطی که:
ناترازی گاز کشور به بیش از ۲۵۰ میلیون متر مکعب در زمستان رسیده،
کسری برق در تابستان به ۲۰ تا ۲۵ هزار مگاوات افزایش یافته، سرمایهگذاری در انرژی تجدیدپذیر زیر ۱٪ تولید برق ملی باقی مانده و تلفات انرژی بیش از ۵۰ میلیارد دلار است،
مدیریت انرژی دیگر یک پرونده اداری نیست، بلکه پروژهای ملی برای بقا، رفاه، و امنیت کشور است.
آیا انرژی با شعار نجات مییابد؟
واگذاری چنین پروژهای به فردی بدون سابقه فنی، نه تنها شگفتآور بلکه خطرناک است. برخلاف وزارتخانهها که ساختارهای سنتی و بوروکراتیک خود را دارند، تیم بازسازی انرژی باید یک اتاق فکر ملی، فنی، و مجهز باشد. نه ساختارهای بسته، نه حلقههای اداری، و نه انتصابهای غیرتخصصی پاسخگوی بحرانهای امروزی نیستند.
معاونت انرژی؛ فرصتسوزی پشت درهای بسته
پیشنهاد ایجاد معاونت انرژی در نهاد ریاستجمهوری میتوانست نقطه شروع یکپارچگی سیاستگذاری باشد. اما این ایده، به جای آنکه به نهادی پاسخگو و تخصصمحور بدل شود، به حلقهای غیررسمی از انتصابهای غیرشفاف تقلیل یافت. اکنون نیز این حلقه، به جای جذب نخبگان، با چهرهای کمتجربه و بیسابقه، قرار است بحران را مهار کند.
آیا از انرژی هم همان درسی را خواهیم گرفت که در مسکن، خودرو یا ارز گرفتیم؟ یعنی آزمون و خطا، پس از آزمون و خطا، و در نهایت، واگذاری فرصت به بحران؟
یک پیشنهاد: شفافیت در انتصابهای استراتژیک
اگر قرار است “سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی” تأسیس شود، دستکم سه اصل باید رعایت شود:
شفافسازی معیارهای انتخاب مدیران آن؛ سابقه، تخصص، تیم مشاوران
تشکیل هیأت مشورتی مستقل از نخبگان حوزه انرژی کشور؛ از دانشگاه تا صنعت
تدوین گزارش عملکرد ششماهه با شاخصهای قابل ارزیابی
نتیجهگیری
انرژی دیگر «مزیت نسبی» ایران نیست؛ بلکه پاشنه آشیل اقتصاد و سیاست داخلی شده است. در چنین میدان مینگذاریشدهای، مدیریت بدون سابقه، بدون تخصص، و بدون اجماع کارشناسی نهتنها ناکارآمد بلکه هزینهزا و خطرناک است.
تاریخ از ما خواهد پرسید: آیا در روزی که کشور در ابر بحران انرژی بود، تصمیم درست گرفتیم یا دوباره آزمونوخطا را به «اصلاح ساختاری» ترجیح دادیم؟