صفحه اصلی / بین الملل / سکوت غرب در برابر تجاوز اسرائیل، اعتماد ایرانیان را نابود کرد

جنگ اسرائیل علیه ایران

سکوت غرب در برابر تجاوز اسرائیل، اعتماد ایرانیان را نابود کرد

حملات اسرائیل به ایران، اعتماد به غرب را از بین برد. نسلی که جنگ را نمی‌شناخت، تحت بمباران قرار گرفت. جامعه متفرق ایران حول وطن متحد شد اما سکوت غرب در برابر تجاوز، بی‌اعتمادی عمیقی ایجاد کرد که آینده روابط ایران با جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
جنگ در خاورمیانه و واکنش مردم ایران

سرویس خبری ایران من: در میان تنش‌های منطقه‌ای و تحولات سیاسی خاورمیانه، تجربه زیسته مردم ایران در طول دوران بحران و جنگ، روایتی عمیق از تغییر نگرش‌ها و احساسات جمعی ارائه می‌دهد. این متن، تجربه شخصی و جمعی ایرانیان را در مواجهه با حملات و واکنش‌های بین‌المللی به تصویر می‌کشد.

 

تجربه شخصی از جنگ

 

آتش‌بسی شکننده، وقفه‌ای کوتاه در صدای آشنای انفجارها در تهران ایجاد کرده است. من در سال ۱۳۶۷ به دنیا آمدم؛ یک سال قبل از پایان جنگ ایران و عراق. برای نسل ما، جنگ چیزی بود که به گذشته تعلق داشت؛ اتفاقی دور از ذهن. تا همین تابستان.

 

دوازده روز را در پایتخت، زیر بمباران‌های بی‌وقفه اسرائیل زندگی کردیم و صحنه‌هایی دیدیم که برای همیشه ما را تغییر داد: همسایه‌هایی که جان باختند، ساختمان‌هایی که فرو ریختند و نگرانی عمیقی که از چهره مردم پاک نمی‌شد.

 

تنوع دیدگاه‌ها و وحدت ملی

 

صحبت کردن از «مردم ایران» به‌عنوان یک گروه هم‌صدا شاید دلگرم‌کننده باشد؛ اما همانند بسیاری از جوامع، ایرانی‌ها دیدگاه‌های متفاوتی دارند. وقتی جنگ شروع شد، عده‌ای از تماشای حمله خارجی به فرماندهان ارشد سپاه خوشحال بودند؛ حداقل در آغاز. اما گروهی دیگر – حتی آن‌هایی که خودشان منتقد نظام بودند – عمیقاً از ایده تهاجم خارجی بیزار بودند. برخی تندروها این جنگ را مأموریتی مقدس می‌دانستند که باید تا آخر ادامه یابد. گروهی هم اساساً بی‌تفاوت بودند.

 

اما هرچه تصاویر کشته‌شدن غیرنظامیان بیشتر شد و حملات بی‌هدف‌تر و شدیدتر ادامه پیدا کرد، کم‌کم گروه‌های مختلف جامعه حول یک مفهوم مشترک متحد شدند: وطن. میهن‌دوستی معنا و ارزش تازه‌ای یافت و غرور ملی به زبان بسیاری از مردم آمد. صحنه‌های همبستگی که معلوم نیست چقدر دوام داشته باشد، فراوان بود: صاحبخانه‌هایی که به‌خاطر بحران اجاره‌ها را بخشیدند؛ کسانی که در شهرهای اطراف از خانواده‌های گریخته از تهران استقبال کردند؛ و مهم‌تر از همه، نه خبری از هجوم به فروشگاه‌ها بود، نه هرج‌ومرج و نه فرار وحشت‌زده.

 

سکوت غرب و فرسایش اعتماد

 

از نظر من، واکنش کشورهای اروپایی به این حملات، نقشی تعیین‌کننده در این تغییر روحیه داشت. سه کشور اروپایی همراه با دولت‌های ساکت دیگر در سراسر قاره، از حملات اسرائیل حمایت کردند و همان بهانه‌های همیشگی – برنامه هسته‌ای ایران یا اتهام حمایت از تروریسم – را تکرار کردند. هم‌زمان، رئیس‌جمهور آمریکا در شبکه‌های اجتماعی تصویر خیالی از عظمت ایران «در فردای جنگ» ارائه می‌داد. اما ما که در خاورمیانه زندگی می‌کنیم، ماجرا را بهتر از همه می‌دانیم. هر روز تصاویر جدیدی از ویرانی در غزه منتشر می‌شود. ما هنوز هرج‌ومرج در لیبی، جنگ داخلی سوریه، دو دهه اشغال عراق و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان را از یاد نبرده‌ایم. در هیچ‌کدام از این جنگ‌ها خبری از تحقق وعده‌ها یا دموکراسی نبود.

 

حقیقت تلخ این است که واقعیت آشکار تجاوز اسرائیل برای همان قدرت‌هایی که تهاجم روسیه به اوکراین را به‌درستی محکوم کردند، کاملاً ثبت شده است؛ تا باز هم جنگی تازه، این منطقه را به نابودی نکشاند. این حملات – خشن، بی‌رحمانه و عمدی – باید موجی از محکومیت و خشم جهانی را علیه نقض منشور سازمان ملل برمی‌انگیخت. اما چنین واکنشی هیچ‌وقت رخ نداد.

 

سکوتی سنگین و گوش‌خراش برقرار شد. انگار جان ایرانی‌ها آشکارا ارزش کمتری نسبت به دیگران دارد. برای بسیاری از ما، این همان پیام اصلی بود که از حمایت کشورهای غربی از اسرائیل دریافت شد. جنگی بود علیه ایران، اما توجیه آن از همان کتاب قدیمی تبعیض و نژادپرستی الهام گرفته بود: بی‌تفاوتی، انفعال کسانی که قدرت داشتند کاری بکنند، لحن خنثی رسانه‌ها وقتی از قربانیان غیرسفیدپوست حرف می‌زدند، و نگاه سردی که به رنج مردمی خارج از مدار غرب داشتند. حتی صدراعظم آلمان گفته بود: «این همان کار کثیفی است که اسرائیل دارد برای همه ما انجام می‌دهد.»

 

پیامدهای آینده و چشم‌انداز

 

بسیاری از ایرانیان از این بی‌عدالتی خشمگین‌اند؛ آن‌قدر که ایده ساخت سلاح هسته‌ای – که زمانی تنها در حاشیه‌های تندرو سیاست مطرح می‌شد – حالا در میان مردم عادی هم طرفدار پیدا کرده است. همان‌طور که یک کاربر در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به‌نظر نمی‌رسد کسی درباره وضعیت حقوق بشر در کره شمالی نگرانی داشته باشد.» این جمله اشاره‌ای بود به این باور که کلاهک‌های هسته‌ای تنها راه بازدارندگی واقعی در برابر تجاوز هستند.

 

اعتماد به اسرائیل برای دستیابی به آتش‌بس، ساده‌لوحانه خواهد بود. این کشور سابقه نقض توافق‌ها بدون هیچ‌گونه پیامد جدی را دارد. به همین دلیل شمشیر داموکلس همچنان بالای سر تهران آویزان است؛ حتی حالا که صدای انفجارها کمتر شده. اگر از دور نگاه کنید، این کلان‌شهر بیش از ده‌میلیونی شاید دوباره به شلوغی همیشگی برگشته باشد؛ اما بی‌اعتمادی در هوا موج می‌زند. آنچه اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند، نبود هیچ میانجی معتبری است که بتواند به این جنگ پایان دهد. برای خیلی‌ها اینجا، مشارکت آشکار یا پنهان غرب در این درگیری، اعتبار هر نقشی را که می‌توانست به‌عنوان میانجی‌گر بی‌طرف داشته باشد، از بین برده است.

 

از جایی که ایستاده‌ام، دوباره همان احساس بی‌اعتمادی به اروپا در حال ریشه دواندن است. ساختمان‌ها بازسازی خواهند شد و زیرساخت‌ها هم روزی ترمیم می‌شود. اما چیزی که شاید عمیق‌تر – و شاید غیرقابل جبران – آسیب ببیند، همان بافت اخلاقی است که اروپا بر پایه آن خود را صاحب حق موعظه به دیگران می‌دانست. این تناقض، این ریاکاری و این بی‌عدالتی آشکار، همه‌چیز را زیر سؤال برده است. ذهنیت امپریالیستی – که هنوز زنده و پابرجاست – حالا سایه‌ای طولانی بر نگاه مردم به اروپا انداخته؛ نه فقط برای ایرانی‌ها، که گمان می‌کنم برای خیلی از مردم سراسر جنوب جهان.

 

خبرهای دیگر

سازمان بریکس

دیدار مقامات امارات و اسرائیل

انور قرقاش، مشاور رئیس امارات

دیپلمات‌های ربوده شده ایرانی در لبنان

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

رقابت ژئوپلیتیک ترکیه و اسرائیل در خاورمیانه

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان