سرویس خبری ایران من: خانه اندیشمندان علوم انسانی نشستهای مهمی درباره همبستگی اجتماعی برگزار میکند. این نشستها ابعاد اجتماعی جنگ را بررسی میکنند. متخصصان دانشگاهی نقش مردم در دفاع ملی را تحلیل میکنند. جامعه ایران در برابر تهدیدات واکنشهای معناداری نشان داده است.
بازتعریف مفاهیم ملی در دوران جنگ
خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری مؤسسه کار و تأمین اجتماعی و معاونت فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم سلسله نشستهایی با عنوان «همبستگی اجتماعی و دفاع ملی» برگزار میکند. نخستین نشست این مجموعه با محوریت «بررسی ابعاد اجتماعی جنگ» در ۱۱ تیرماه ۱۴۰۴ برگزار شد.
بخش اول این نشست با عنوان شگفتیهای دفاع ملی؛ از آسیبشناسی تا ثبت مقاومت مردمی منتشر شد. در بخش دوم به مشروح صحبتهای «هادی خانیکی» استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و «وحید شالچی» استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی و معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، پرداخته میشود.
خانیکی در ابتدای سخنان خود با اشاره به تحولات اجتماعی پس از آغاز جنگ اخیر اظهار کرد: در مواجهه با جنگ آنچه همبستگی اجتماعی را تقویت یا تضعیف میکند صرفاً ابعاد فیزیکی یا نظامی ماجرا نیست هرچند این ابعاد اهمیت بالایی دارند. همان روز نخست جنگی غافلگیرکننده آغاز شد که با نمایش عینی از تروریسم جان دانشمندان، فرماندهان، سربازان و شهروندان عادی را گرفت. در این وضعیت نخستین پرسش اصلی موقعیت افکار عمومی و ذهنیت جمعی جامعه بود.
به نظر من نخستین تحول مهم در واکنش به این وضعیت تغییر در نگاه نخبگان و فعالان اجتماعی بود. به جای آنکه صرفاً بخواهیم دیگران را هدایت کنیم تلاش کردیم نقش و سهم خودمان را پیدا کنیم. من این وضعیت را به داستان حضرت ابراهیم و آتش تشبیه کردهام. آنجا که پرندهای کوچک با قطره آبی در منقار تلاش میکرد سهم خود را در خاموش کردن آتش ادا کند. امروز هم هرکس باید سهم خود را بشناسد و عمل کند.
بازگشت به هویت تاریخی و فرهنگی
در چنین شرایطی مفاهیم کلیدی مانند تجاوز، وطن، حکومت و شهروندی معنایی تازه یافتند. جامعه تشخیص داد چه کسانی کنار ایران ایستادهاند و چه کسانی فاصله گرفتهاند. تجاوز دیگر یک مفهوم انتزاعی نیست. این مفهوم چیزیست که همگان با چشم خود دیدهاند. همچنین وقتی در زندان اوین زندانی و زندانبان، هنرمند و حتی منتقد حکومت در کنار هم کشته میشوند جامعه تصویری از همبستگی انسانی و ملی میبیند. این تصویر فراتر از مرزبندیهای سیاسی یا ایدئولوژیک است.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در واکنش به تحولات پس از جنگ اخیر گفت: در پس این تجاوز چیزی فراتر از حمله نظامی وجود داشت. جامعه ما با آن مواجهه شد و به شکلی سامانمند به آن پاسخ داد. در این میان نهادهایی مانند وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقشی فعال ایفا کردند. این نهادها توجه ویژهای به دانشگاه، رسانه، هنر و هنرمند نشان دادند. این توجهها از آنرو اهمیت دارد که در لحظهای حساس مردم بیدار شدند و نوعی بلوغ جمعی در جامعه شکل گرفت.
خانیکی معتقد است ایرانیان در این موقعیت به جوهره تاریخی و فرهنگی خود بازگشتند. این جوهره همان چیزی است که فردوسی آن را «خرد» مینامد. خرد یعنی تدبیر درک موقعیت و شناخت ظرفیتها. این فهم در عمل خودش را نشان داد.
بهعنوان یک خراسانی خانیکی شاهد تغییرات معناداری در جامعه بود. زمانی حتی نصب مجسمه فردوسی در مشهد با مخالفت روبهرو شد. یکی از مسئولان دانشگاهی گفته بود فردوسی اگر امروز در آزمون گزینش شرکت میکرد رد میشد. اما امروز مشهد پر است از نامها و نمادهای ملی مانند آرش، کاوه و ستارخان. این یعنی بازگشت به هویت تاریخی ایران.
نیاز به روایتسازی و تغییر رویکرد رسانهای
وی در ادامه افزود: در چنین شرایطی ما به عنوان کنشگران علمی یا مدنی باید پرسشهای جدیدی را پیشرو بگذاریم. دانایی ایرانی چیست؟ وسعت مشرب ایرانی چه معنایی دارد؟ این همان ایرانی متکثر و متنوعی است که فرهنگ و دین هر دو بر آن مهر تأیید زدهاند. این به نظر من مهمترین نشانه همبستگی ملی در این دوران است. ما باید نشان دهیم که دانشگاه، اندیشه و فرهنگ در این شرایط مرجعیت دارند.
دانشگاهیان باید بتوانند حتی خاطرات جنگی خود را بازخوانی کنند. این بازخوانی نه فقط با نگاه افتخارآمیز بلکه با رویکردی فرهنگی گفتوگومحور و انسانی انجام میشود. جایی که هم مقاومت هست هم مدارا هم بخشش و هم عقلانیت.
نشانگان فرهنگیای که ما را تا امروز حفظ کردهاند ریشه در اسناد تاریخی دارند. کسانی که میگویند ایران را نشناختهاند اغلب به این منابع رجوع نکردهاند. اگر به متون تاریخی حتی به ادبیات درباری ایران نگاه کنیم میبینیم که همیشه بر عدالت و بخشش داد و دهش تأکید شده است. امروز این امکان فراهم شده که دوباره به این مضامین توجه کنیم و آنها را مبنای همبستگی ملی قرار دهیم.
خانیکی با تأکید بر اهمیت همبستگی اجتماعی شکلگرفته پس از حوادث اخیر گفت: این همبستگی ملی هم ستودنیست و هم نیازمند شناخت و روایت. نباید فقط به گزارشهای عملکرد یا آمارها بسنده کنیم. ما باید روایتِ شکلگرفته در میان نخبگان جامعه مدنی و مردم را بازخوانی کنیم. جامعه ما به روایت نیاز دارد. حتی رسانههای فارسیزبانی که در خدمت دشمنان ما بودند موفقیتشان در روایتسازیست نه در اطلاعات.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی افزود: در این میدان یکی از کاستیهای ما ضعف در روایتسازی است. رسانه ملی نیز باید در این مسیر بازنگری کند و روایت خود را ایرانیتر کند. این روایت باید صدای همه ایرانیان را بازتاب دهد. آنچه این مقاومت و تابآوری را ساخت نه یک گروه یا جناح خاص بلکه تمامی ایران و تمامی ایرانیان بود. نباید تصور کنیم که فقط بخشی از جامعه صاحب این دستاورد است.
به همین دلیل تغییر رویکرد سیاسی فرهنگی و ارتباطی نهادهای رسمی و حاکمیتی یک ضرورت است. این تغییر برای حفظ سرمایه اجتماعی بزرگی که در این مقطع شکل گرفته ضروری است.
وی ادامه داد: ما در روزهای اولیه جنگ تهران خلوتی غیرمعمول داشت. این خلوت دیگر آرامشبخش نبود عذابآور بود. امروز حتی دیدن ترافیک و صف نانوایی نشانهای از حیات اجتماعی است و حال آدم را بهتر میکند. این بازگشت به زندگی نیازمند آن است که کنشگران مختلف میدان داشته باشند. این کنشگران از حکومت گرفته تا دانشگاهها، رسانهها و نهادهای مدنی باید مطمئن باشند که دیده میشوند. آنها نباید نگران این باشند که به حاشیه رانده خواهند شد.
تابآوری و چالشهای پیش رو
خانیکی با اشاره به برخی کاستیهای موجود در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور گفت: در کنار تمام نشانههای امیدبخشی که در واکنش به تجاوز اخیر دیدیم باید به نقاط ضعف هم توجه کنیم. یکی از این ضعفها همان نکتهای است که دکتر شفیعی کدکنی به خوبی بیان کرده است. ما هر یک به درون خود تبعید شدهایم. این فقط نقدی به مردم یا حاکمیت نیست. این نقد شامل نهادهای مدنی و حتی شبکههای اجتماعی ما نیز میشود. هر کس میخواهد با نام لوگو و هویت فردی خود وارد میدان شود. در حالیکه امروز جامعه به کنش جمعی و همدلی نیاز دارد.
او در پایان هشدار داد: خطر اصلی بازگشت به دوگانهسازیهای قدیمیست. هر نوع دو قطبیسازی سمی برای جامعه است. این دوقطبیسازی چه بین مردم و حاکمیت باشد چه بین نسلها یا جریانهای سیاسی. من با جوانان زیادی گفتگو کردهام. نگران فهم نسل جدید نباشیم نگران کلیشهها و پیشفرضهای خودمان باشیم. اگر این جان تازهای که در ایران دمیده شده را جدی نگیریم ممکن است دوباره به همان تبعیدگاه درونی بازگردیم. این لحظه لحظه مشارکت همهجانبه است. این مشارکت حکومت جامعه مدنی و نخبگان علمی را برای ساختن آیندهای متفاوت شامل میشود.
در پایان این نشست وحید شالچی درباره تابآوری جامعه در شرایط جنگ گفت: تابآوری واقعی جامعه ما نتیجه تلاشهای قهرمانان گمنامی بود که کمتر شناخته شدند. در طول این جنگ صاحبان کارخانههای صنایع غذایی با سختیها خط تولیدشان را به سمت تأمین مایحتاج مردم تغییر دادند. کامیونداران اعتصابی با وجود حقطلبیشان برای دفاع از کشور کنار کشیدند. پزشکان و مسئولان بیمارستانها بدون انتظار کمک خودشان وارد عمل شدند. حتی یک خانم ناشناس که در میدان قدس فعال بود، نمونهای از این مردم فداکار بود. این رفتارها نشاندهنده بزرگی مردم ایران است. این جامعهای است که هزاران سال پایدار مانده و در بحرانها به لایههای عمیق فرهنگ و تاریخ خود رجوع میکند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه در ادامه درباره ویژگیهای مردم ایران و چالشهای ناشی از جنگ گفت: ایرانیها ذاتاً جنگطلب نیستند. این ویژگی جدا از نوع رژیم سیاسی که حاکم باشد وجود دارد. اما عجیب این است که وقتی جنگ را انتخاب نمیکنیم گاهی ناچار به حماسهسازی میشویم. نسل امروز شاید اصلاً نمیخواست قهرمان باشد. اما گویا قهرمان بودن خودش ما را انتخاب کرده است. این چیزی نیست که بخواهیم به دست بیاوریم. بلکه در موقعیتهای سخت ناچار به آن میشویم.
وی یادآور شد: جنگ چالشهای مختلفی ایجاد میکند. از جمله ضرورت همبستگی اجتماعی مخصوصاً وقتی در موضع دفاعی و مقابله با استعمار قرار داریم. مثل فلسطینیها که قهرمان بودن برایشان انتخاب نیست. بلکه به آنها تحمیل شده است. علاوه بر این جنگ مشکلات اقتصادی متعددی را تشدید میکند. این مشکلات مثل کمبود کالا، تورم، بیکاری و فقر است. وقتی این مشکلات در بخشی از جامعه احساس فراموششدگی و دیده نشدن ایجاد کند، همبستگی اجتماعی به خطر میافتد. بنابراین وجود شبکههای حمایتی و توجه دولت به اقشار آسیبپذیر برای حفظ تابآوری و همبستگی حیاتی است.
شالچی درباره نابرابری اجتماعی و نقش هویت ملی در مقاومت جامعه توضیح داد: نابرابری اجتماعی ۲ بعد دارد. یکی اقتصادی که پیشتر مطرح شد و دیگری سیاسی-فرهنگی. برای اینکه جامعه بتواند مقاومت و ایستادگی کند باید همه گروهها احساس کنند در روایت رسمی جامعه و دولت حضور دارند. این گروهها باید احساس کنند که دیده میشوند. این یک اصل اساسی در سیاستگذاری فرهنگی در جهان است.
مثلاً در تبلیغات شرکتها در غرب، حتی در کوچکترین کسبوکارها مسئولان دقت میکنند. آنها تصویری ارائه میدهند که اقشار و گروههای مختلف در آن خود را ببینند. این کار باعث میشود مردم احساس تعلق کنند.
ما هم باید این همبستگی اجتماعی را به همین شکل حفظ کنیم. البته هر پدیده اجتماعی مخاطرات و چالشهای خودش را دارد. دغدغه اصلی ما تداوم و تعالی این همبستگی است. پشت این همبستگی، مفهومی از هویت نهفته است که پایههای دولت-ملت را شکل میدهد. ما باید به درکی از هویت برسیم که همه ایرانیان را در بر بگیرد. این هویت نباید باعث شود هیچ گروهی احساس بیرون ماندگی کند.
دوره جنگ دوره سختی است که همه اقشار، از کودکان تا سالمندان با درد و رنج مواجهاند. اما زندگی ادامه دارد و معنا هم از دل همین درد و لذت شکل میگیرد. تجربهای که من در بیمارستان طالقانی دیدم جایی که مجروحان حمله اوین بستری بودند، نشان میدهد چگونه دردها و روایتهای تلخ مردم را کنار هم جمع کرده است. جایی که دشمن همه را هدف میگیرد، نه فقط گروه خاصی.
بازخوانی جامع تاریخ و هویت ایرانی
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره مفهوم پیچیده ایران به عنوان نماد وحدت ملی توضیح داد: ایران که دال مرکزی وحدت ماست، یک پدیده چند هزار ساله و پیچیده است. اما این پدیده میتواند بیمعنی شود اگر مردم به صورت انتزاعی و یکسویه به آن نگاه کنند. یعنی وقتی هر گروهی تلاش کند ایران را فقط نمایانگر منافع و دیدگاه خودش بداند و دیگران را حذف کند.
این اتفاق در دوره معاصر به ویژه در دوره پهلوی اول رخ داد. این رویکرد منجر به درک ناقص و یک بعدی از ایران شد. در این درک بخشهای مهمی از هویت تاریخی و فرهنگی مردم نادیده گرفته شد. مثل دین و تنوع قومی.
وی درادامه افزود: این مدل یک ایران میانتهی و دور از واقعیت تاریخی و فرهنگی جامعه ما ایجاد کرد. این ایران نمیتواند نقش نجاتبخش خود را ایفا کند. ایران باید تمامیت معنایی و ایدهآلهایش را حفظ کند. یعنی تصویری جامع از هویت که همه اقوام، زبانها و باورها را در بر گیرد. در این تصویر میان هویت ملی و دینی یا قومی تقابل نباشد.
متأسفانه در طول تاریخ معاصر این دوگانگیها ادامه یافت. این دوگانگیها چه در دوره پهلوی و چه پس از انقلاب به شکل تعمدی یا ناخواسته رخ داد. این رویکرد انرژی و توان جامعه را تخلیه کرد. ایران واقعی، تاریخی و فرهنگی ما جایی است که فارس و ترک، عرب و سایر اقوام کنار هم زندگی کردهاند. این تنوع و همزیستی باید اساس هویت ملی ما باشد.
خوانشهای ایدئولوژیک و سیاسی از تاریخ ما نباید باعث شود بخشهای درخشان و تاریک تاریخ را نادیده بگیریم. بلکه باید همه آنها را پذیرفته و از آنها درس بگیریم. اگر بخواهیم تاریخ را فقط از زاویه شکستها ببینیم، مثل این است که به کل مسیر تاریخی خود کمتوجهی کنیم. مثلاً ما در برابر روسیه شکست خوردیم. اما این شکست به بیداری و آگاهی جامعه ما منجر شد.
شالچی در ادامه گفت: روایت تاریخی ما گاهی بسیار محدود و کوتاهمدت است. در حالی که ایران کشوری با هزاران سال تاریخ و فرهنگ پیچیده است. ایرانیت ما ترکیبی است از هویت باستانی آریایی، اسلام میانی، تشیع و تجارب مدرن. ممکن است هر فردی به بخشی از این فرهنگ بیشتر علاقهمند باشد. اما مهم این است که کل این فرهنگ و هویت را بپذیریم. ما باید از تقلیل آن به بخشهایی که باعث حذف دیگران میشود، پرهیز کنیم. چون این موضوع تهدیدی برای همبستگی اجتماعی ماست. ایرانیت شامل دین، موسیقی و فرهنگ متنوعی است که همه ما باید در برابر آن احترام بگذاریم.
وی در پایان یادآور شد: در شرایطی که ایران در چهار راه جهان قرار دارد، داشتن نیروی نظامی قوی ضروری است. اما این تنها بخش ماجرا نیست. جامعه باید آماده حماسه و حمایت از نیروهای نظامی باشد. احترام به سرباز و لباس سربازی باید حفظ شود. بنابراین برای حفظ تمامیت سرزمینی باید تمامیت مفهوم ایران را به رسمیت بشناسیم. این شناسایی باید با همه پیچیدگیها و تنوعهایش انجام شود. این ایران است که توانسته خانه و هویت همه ما باشد.