صفحه اصلی / بین الملل / گروه بین المللی بحران: ضرورت فوری مهار تنش میان تهران و تل‌آویو

گروه بین المللی بحران

گروه بین المللی بحران: ضرورت فوری مهار تنش میان تهران و تل‌آویو

حملات گسترده اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن، منطقه خاورمیانه را بر لبه جنگ تمام‌عیار قرار داد. عملیات "شیر خیزان" تأسیسات هسته‌ای و مقامات ارشد ایرانی را هدف گرفت و پاسخ‌های تلافی‌جویانه تهران را در پی داشت. سیاست‌های متناقض ترامپ و نقش آمریکا، سرنوشت این بحران را تعیین می‌کند.
تنش ایران و اسرائیل در خاورمیانه

سرویس خبری ایران من: تنش‌های اخیر بین ایران و اسرائیل که با حملات گسترده اسرائیل در ۱۳ ژوئن آغاز شد، منطقه خاورمیانه را بر لبه پرتگاه جنگی تمام‌عیار قرار داده است. این بحران که ریشه در سال‌ها تقابل دارد، اکنون به نقطه‌ای رسیده که تصمیمات آینده واشنگتن می‌تواند سرنوشت صلح یا جنگ در منطقه را تعیین کند.

 

ضرورت آتش‌بس فوری

 

ضرورت واداشتن ایران و اسرائیل به آتش‌بس بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. حملات گسترده اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران، و پاسخ‌های تلافی‌جویانه تهران، خطر آغاز یک جنگ بی‌پایان دیگر در خاورمیانه را به‌شدت افزایش داده است. اینکه آیا این منطقه به سمت پرتگاه جنگ تمام‌عیار سقوط می‌کند یا نه، بیش از هر چیز به تصمیمات بعدی واشنگتن بستگی دارد.

 

عملیات “شیر خیزان” و پیامدهای آن

 

در نخستین ساعات ۱۳ ژوئن، اسرائیل سلسله‌ای از حملات هوایی و عملیات‌های مخفیانه را علیه اهدافی در داخل خاک ایران آغاز کرد. در این عملیات که تل‌آویو آن را “شیر خیزان” نامیده، مراکز هسته‌ای، دانشمندان اتمی، زیرساخت‌های نظامی و برخی از مقامات عالی‌رتبه ایرانی هدف قرار گرفتند. این حملات در حالی رخ داد که در روزهای پیش از آن، گمانه‌زنی‌ها درباره قریب‌الوقوع بودن چنین اقداماتی شدت گرفته بود و همزمان مذاکرات هسته‌ای میان ایران و آمریکا در آستانه آغاز دوباره قرار داشت. به‌نظر می‌رسد “بارانِ ۱۳ ژوئن” آغازی باشد بر کارزاری نظامی که احتمالاً برای چند روز ادامه خواهد یافت.

 

تهران در واکنش، اقدام به پرتاب پهپاد و چندین موج از موشک‌های بالستیک به‌سوی اسرائیل کرده است؛ حملاتی که سامانه‌های دفاع هوایی اسرائیل با پشتیبانی ایالات متحده در برابرشان فعال شده‌اند. اکنون هر دو طرف به مسیر تشدید تنش ادامه می‌دهند، هرچند تاکنون هیچ‌کدام از آن‌ها چشم‌انداز روشنی از استراتژی نهایی خود ارائه نکرده‌اند. اینکه آیا این درگیری‌ها به جنگی مهارناپذیر در تمام منطقه تبدیل خواهد شد، به‌طور مستقیم به اقداماتی وابسته است که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در روزهای آینده اتخاذ خواهد کرد. ترامپ در اظهارات اولیه خود، حملات اسرائیل را اهرمی برای فشار در مذاکرات هسته‌ای خواند؛ اما این برداشت اشتباه است.

 

آنچه اکنون نیاز است، فشار فوری واشنگتن بر اسرائیل برای توقف عملیات نظامی، و در عین حال ارائه مشوق‌هایی به ایران برای عقب‌نشینی است؛ همراه با این پیام روشن که نپذیرفتن این مسیر، برای تهران هزینه‌های ویرانگری در پی خواهد داشت.

 

این وضعیت یادآور یکی از صفحات آشنای سیاست خارجی آمریکاست. تنش میان ایران و اسرائیل سال‌هاست که در جریان است، اما در سال ۲۰۲۴ اوضاع به‌شدت وخیم‌تر شد. در آن سال، دو رویارویی مستقیم در ماه‌های آوریل و اکتبر، نزاعی را که عمدتاً در خفا و به‌صورت نیابتی جریان داشت، به سطحی علنی و بسیار خطرناک کشاند. با وجود تلاش‌های اخیر دولت ترامپ برای احیای توافق هسته‌ای، اسرائیل از تحولات اخیر هم تهدید و هم فرصت را استنباط کرده است. در حالی که برنامه هسته‌ای ایران همچنان در حال گسترش است و سطح غنی‌سازی اورانیوم در ماه‌های اخیر به آستانه تسلیحاتی نزدیک شده، دفاع درونی ایران و نفوذ منطقه‌ای آن با ضعف‌هایی روبرو بوده است. یکی از نشانه‌های این ضعف، حمله موفق اسرائیل به حزب‌الله لبنان در پاییز ۲۰۲۴ بود. حزب‌الله سال‌هاست به‌عنوان متحد راهبردی جمهوری اسلامی شناخته می‌شود و ایران آن را خط دفاع اول در برابر حمله احتمالی اسرائیل می‌داند.

 

ابعاد عملیات اخیر اسرائیل، به‌مراتب فراتر از حملات محدود اکتبر ۲۰۲۴ به سامانه‌های دفاع هوایی و مراکز موشکی ایران است. ارتش اسرائیل اعلام کرده که در موج نخست این حمله، حدود ۲۰۰ هواپیمای جنگی بیش از ۱۰۰ هدف را در نقاط مختلف ایران بمباران کردند؛ اهدافی که شامل مراکز هسته‌ای، خطوط تولید سلاح، پایگاه‌های نظامی و حتی محل سکونت مقامات می‌شد. سازمان موساد نیز از داخل خاک ایران دست به حملات پهپادی زده است. به‌نظر می‌رسد این عملیات بر اساس همان الگویی طراحی شده که اسرائیل در حمله سال گذشته به حزب‌الله در لبنان از آن استفاده کرد؛ با این تفاوت که اکنون مقامات ارشد جمهوری اسلامی نیز مستقیماً در تیررس قرار گرفته‌اند.

 

بنا بر گزارش‌ها، سردار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضا، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس، همچنین دریادار علی شمخانی مشاور پیشین امنیت ملی و تعدادی از دانشمندان برجسته هسته‌ای در این حمله کشته شده‌اند. مقام‌های ایرانی تاکنون شمار قربانیان را نزدیک به ۸۰ نفر اعلام کرده‌اند و گفته‌اند بیش از ۳۰۰ نفر نیز در دست‌کم ۱۳ استان کشور زخمی شده‌اند.

 

رهبر ایران و رئیس‌جمهور در واکنش، تهدید به پاسخ «ویرانگر» کرده‌اند. در پی این تهدید، ایران ابتدا پهپادهایی را روانه کرد و سپس چند موج از موشک‌های بالستیک را به‌سوی اسرائیل پرتاب کرد. در همین حال، اسرائیل نیز به حملات خود در طول روز ادامه داد. وسعت و ماهیت اهداف مورد حمله قرار گرفته از سوی اسرائیل، باعث شده که تهران این کارزار را نه صرفاً تلاشی برای از بین بردن توان هسته‌ای کشور، بلکه اقدامی برای بی‌ثبات‌سازی حاکمیت جمهوری اسلامی تلقی کند. در پاسخ، ممکن است ایران تصمیم بگیرد دیگر نقاط منطقه را هدف قرار دهد تا از ادامه چنین حملاتی جلوگیری کند.

 

در صورت احساس خطر جدی برای بقای نظام، ایران همچنان توان آن را دارد که با حمله به مسیرهای دریایی، زیرساخت‌های انرژی و تأسیسات حیاتی منطقه، کل خاورمیانه را با بحران مواجه کند. گسترش بیشتر این درگیری‌ها، می‌تواند آمریکا، متحدان منطقه‌ای آن و گروه‌های غیردولتی وابسته به ایران را نیز وارد چرخه‌ای شعله‌ور از تنش و درگیری کند.

 

سیاست متناقض دولت ترامپ

 

سیاست‌ مبهم و متناقض دولت ترامپ در قبال این بحران، به ابهام‌ها دامن زده است. دولت ترامپ با مواضعی گاه متضاد، فضای سیاسی را بیش از پیش ملتهب کرده است. در فاصله ۹ تا ۱۲ ژوئن، زمانی که گمانه‌زنی‌ها درباره حمله قریب‌الوقوع اسرائیل شدت گرفته بود، ترامپ اعلام کرد که جلوی چنین حمله‌ای را گرفته، چرا که آمریکا قصد داشت مذاکرات هسته‌ای با ایران را از تاریخ ۱۵ ژوئن از سر بگیرد. اما پس از آغاز حملات، کاخ سفید به‌سرعت اعلام کرد که اسرائیل به‌صورت کاملاً یک‌جانبه دست به این اقدام زده و ایالات متحده در آن نقش نداشته است. دولت آمریکا در عین حال، به ایران هشدار داد که نباید منافع آمریکا را هدف قرار دهد، اما برخلاف موضع‌گیری‌های مشابه در جریان تبادل آتش ایران و اسرائیل در سال ۲۰۲۴، این‌بار تعهدی فوری نسبت به دفاع از اسرائیل در صورت پاسخ ایران اعلام نکرد – هرچند اکنون به‌نظر می‌رسد چنین تعهدی در حال شکل‌گیری است.

 

این موضع‌گیری دوپهلو، تلاشی برای حفظ فاصله از عملیات اسرائیل بود. با این حال، ترامپ در صبح روز بعد، با انتشار پیامی در شبکه‌های اجتماعی، لحن کاملاً متفاوتی اتخاذ کرد. او هشدار داد که اگر ایران از توافق هسته‌ای عقب‌نشینی کند، باید منتظر حملاتی حتی «وحشیانه‌تر» از سوی اسرائیل باشد. همچنین با افتخار اعلام کرد که اسرائیل از تسلیحاتی استفاده می‌کند که از سوی آمریکا تأمین شده‌اند و این حمایت همچنان ادامه خواهد داشت. گزارش‌ها حاکی است که دولت ترامپ از قبل از تصمیم اسرائیل برای حمله مطلع شده بود، اما یا نتوانست جلوی آن را بگیرد یا نمی‌خواست مانع شود – گرچه بعداً تلاش کرد این عملیات را یا هماهنگ‌شده با واشنگتن جلوه دهد یا بخشی از یک تاکتیک چانه‌زنی در مذاکرات معرفی کند. در هر صورت، آنچه برای ایران مشهود است، این است که ترامپ با نشان دادن چراغ سبز، مجوز این حمله را صادر کرده است. اگر ترامپ امیدوار است عملیات «شیر خیزان» اهرمی برای پیشبرد مذاکرات هسته‌ای باشد، باید بداند که در حال انجام قماری سنگین با نتایجی کاملاً نامعلوم است.

 

حتی اگر دونالد ترامپ بخواهد از وارد شدن مستقیم آمریکا به درگیری، فراتر از کمک‌های دفاعی موشکی، پرهیز کند، واقعیت این است که در صورت تشدید بیشتر تنش‌ها، فشار افکار عمومی و نهادهای سیاسی برای حمایت بی‌قید و شرط از اسرائیل به‌شدت افزایش خواهد یافت؛ فشاری که بعید به نظر می‌رسد کاخ سفید بتواند در برابر آن مقاومت کند. به‌ویژه اگر حملات ایران مستقیماً به شهرهای اسرائیل یا تأسیسات نظامی و دیپلماتیک آمریکا در منطقه آسیب بزند و باعث کشته شدن شهروندان یا نیروهای آمریکایی شود، دولت ترامپ ممکن است چاره‌ای جز ورود مستقیم به درگیری نداشته باشد. با ادامه یافتن جنگ، احتمال چنین تلفات مستقیمی نیز بالا خواهد رفت.

 

از سوی دیگر، یک حقیقت تلخ وجود دارد: همان‌گونه که نهادهای اطلاعاتی آمریکا در اوایل سال جاری برآورد کرده‌اند، حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران ممکن است تنها به تأخیر موقتی در برنامه هسته‌ای منجر شود. یک مقام آمریکایی به «گروه بحران» گفته که عملیات نظامی یک‌جانبه اسرائیل در خوش‌بینانه‌ترین حالت، مسیر ایران به‌سوی توانمندی تسلیحاتی را تنها حدود یک سال عقب می‌اندازد.

 

با وجود از دست دادن برخی از چهره‌های علمی کلیدی، جمهوری اسلامی اکنون به سطحی از دانش فنی رسیده که می‌تواند برنامه هسته‌ای خود را بازسازی کند. حتی ممکن است تهران به این نتیجه برسد که تنها راه واقعی برای محافظت از خود در برابر حملات آینده، دستیابی به بازدارندگی هسته‌ای قطعی است. اگر برنامه هسته‌ای ایران به مسیر مخفیانه و کاملاً نظامی منحرف شود – دور از نظارت‌های بین‌المللی و با هدف صریح ساخت بمب – آن‌وقت حملات اخیر نه‌تنها کمکی به امنیت اسرائیل نکرده، بلکه وضعیت را به‌مراتب خطرناک‌تر خواهد کرد. در چنین شرایطی، ایالات متحده ممکن است ناچار شود مستقیماً وارد عمل شود.

 

سیاست دولت اول ترامپ در قبال ایران با تصمیم جنجالی سال ۲۰۱۸ او برای خروج از «برجام» – توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ – و اتخاذ رویکردی تقابلی در قبال جمهوری اسلامی شکل گرفت. دولت بایدن تلاش مختصری برای احیای برجام انجام داد که بی‌نتیجه ماند. حالا با بازگشت ترامپ به قدرت، او همزمان دو مسیر را در پیش گرفته: از یک‌سو، بازگشت به سیاست فشار حداکثری علیه ایران را اعلام کرده، و از سوی دیگر، کانال‌های دیپلماتیک تازه‌ای را نیز گشوده که نشان از رویکردی عمل‌گرایانه در دوره دوم زمامداری‌اش دارد. کاخ سفید ترامپ در ماه‌های آغازین، انعطاف‌پذیری نسبی در برخی مسائل خاورمیانه از خود نشان داده است؛ از جمله توقف حملات هوایی به مواضع حوثی‌ها در یمن و همچنین اعلام قصد برای لغو برخی تحریم‌ها علیه سوریه تحت حاکمیت بشار اسد. شاید چشمگیرترین اقدام دولت او، تلاش‌های جدی برای دستیابی به توافق هسته‌ای جدید با ایران باشد؛ تلاشی که علی‌رغم انتقادهای فراحزبی در واشنگتن، بسیاری آن را شایسته توجه و حتی تحسین می‌دانند.

 

راه‌حل دیپلماتیک یا جنگ منطقه‌ای

 

پرهیز از آینده‌ای بسیار وخیم‌تر، نیازمند تصمیم‌گیری‌های دقیق و به‌موقع است. ترامپ در یکی از پست‌های خود در شبکه‌های اجتماعی، به ایران هشدار داد که در صورت رد توافق پیشنهادی آمریکا، با شرایطی بسیار بدتر مواجه خواهد شد. او اعلام کرد که فشارهای اقتصادی بر تهران اکنون نه‌تنها به تهدید نظامی محدود نمی‌شود، بلکه با اجرای عملی آن همراه شده است.

 

برخی از مقامات دولت ترامپ احتمالاً باور دارند که حملات اسرائیل می‌تواند ایرانِ تحت فشار را وادار به تسلیم در مذاکرات هسته‌ای کند و در عین حال فرصتی برای تضعیف حاکمیت جمهوری اسلامی فراهم سازد. اما این فرض تقریباً قطعاً اشتباه است. پیشنهادهای یک‌جانبه و تمام‌عیار از سوی آمریکا، حتی برای رژیمی که به‌شدت ضربه خورده و پیش‌تر به اسرائیل پاسخ داده و توانایی گسترش حملات به منافع و متحدان آمریکا را دارد، جذابیتی نخواهد داشت – حتی اگر بهای آن درد و فشار بیشتری باشد.

 

تشدید بیشتر درگیری می‌تواند شعله‌های جنگ را فراتر از کنترل گسترش دهد و موجب خونریزی و بی‌ثباتی مضاعف در منطقه‌ای شود که از زمان حمله حماس در اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل، شاهد آشوب گسترده‌ای بوده است. اگر این وضعیت از کنترل خارج شود، پیامدهای آن حتی برای خود ترامپ هم سنگین خواهد بود؛ او که همیشه خود را به‌عنوان معامله‌گری معرفی کرده که هدفش پایان دادن به جنگ‌هاست، نه شروع یا گسترش آن‌ها. بخش بزرگی از پایگاه رأی ترامپ، به‌ویژه رأی‌دهندگان محافظه‌کار، به‌شدت با درگیری نظامی جدید آمریکا – به‌ویژه دخالت برای تغییر رژیم در خاورمیانه – مخالف‌اند.

 

از سوی دیگر، بازارهای جهانی انرژی نیز واکنش نشان داده‌اند و افزایش قیمت نفت می‌تواند هزینه بنزین را برای مردم آمریکا – که همین حالا هم از تبعات تورمی سیاست‌های اقتصادی دولت رنج می‌برند – به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهد. در چنین شرایطی، بسیاری از شرکای اروپایی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، خواستار کاهش فوری تنش‌ها شده‌اند.

 

با اینکه رهبران بین‌المللی می‌توانند توصیه‌هایی برای هدایت آمریکا در مسیر درست ارائه دهند، اما در نهایت تنها کسی که می‌تواند مانع از خروج بحران از کنترل شود، رئیس‌جمهور ترامپ است. او باید رویکردی دوگانه اتخاذ کند. از یک سو، باید فشار جدی بر دولت نتانیاهو وارد کند تا از ادامه حملات به ایران دست بکشد؛ حتی ممکن است نیاز باشد آمریکا ارسال سلاح‌های تهاجمی به اسرائیل را متوقف کند – در حالی‌که همچنان به دفاع از این کشور در برابر تلافی‌جویی‌های ایران متعهد می‌ماند. تنها با ایجاد چنین تمایزی، ایران ممکن است ترامپ را در تلاش برای حل‌وفصل مسالمت‌آمیز صادق بداند.

 

از سوی دیگر، اگر ایران در پاسخ به حملات اسرائیل، منافع یا نیروهای آمریکایی را هدف قرار دهد و این اقدام منجر به تلفات شود، ترامپ احتمالاً چاره‌ای جز اقدام مستقیم نظامی نخواهد داشت. اما هم‌زمان با این «چوب»، او باید «هویجی» نیز در دست داشته باشد: یعنی مجموعه‌ای از شرایط معقول برای توافق هسته‌ای که به ایران امکان بهره‌مندی از لغو تحریم‌های اقتصادی را بدهد. چنین مسیری نیازمند دیپلماسی سخت و تحمل فشارهای داخلی در واشنگتن است. اما بدیلی که اکنون در پیش گرفته شده، مسیر بسیار خطرناک‌تری خواهد بود.

 

از میان بحران‌هایی که ترامپ با وعده حل آن‌ها وارد کاخ سفید شد – از غزه گرفته تا اوکراین و ایران – تنها در مورد ایران است که رهبری این کشور نشانه‌هایی از تمایل به توافق را بروز داده است. اگر ترامپ نتواند مانع از شعله‌ور شدن دوباره آتش خصومت بین اسرائیل و ایران شود، خطر درگیر شدن آمریکا در جنگی فاجعه‌بار در خاورمیانه می‌تواند سایه سنگینی بر کل دوران ریاست‌جمهوری‌اش بیندازد.

 

خبرهای دیگر

نخست‌وزیر اسرائیل در مصاحبه تلویزیونی درباره عملیات نظامی علیه ایران

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل

آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارش تأسیسات هسته‌ای ایران

رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی

گفتگوی تلفنی رئیس‌جمهور ایران با نخست‌وزیر عراق

مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران

جلسه دیپلماتیک اتحادیه اروپا برای بحران خاورمیانه

کنستانتینوس کومبوس، وزیر امور خارجه قبرس

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان