سرویس خبری ایران من: در جامعه امروز ما، الگوهای رفتاری که در ورزشگاهها میبینیم، بازتابی از نحوه تعامل ما در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی و سیاسی است. این متن به بررسی چگونگی تأثیر فرهنگ عدم شنیدن بر روابط اجتماعی و توسعه ملی میپردازد.
فرهنگ عدم شنیدن در فوتبال ایران
در فوتبال ایران، سالهاست که پرسپولیسیها و استقلالیها بهجای لذت بردن از بازی، از شکست حریف خوشحال میشوند؛ نه از پیروزی خود، بلکه از افتادن دیگری. کسی کاری به بازی خوب تیم مقابل ندارد، حتی اگر شایسته تحسین باشد. خوبیها شنیده نمیشوند، و وقتی چیزی را نشنوی، دیگر آن را نمیبینی. هرکسی که نمیشنود، دیر یا زود دیگر دیده هم نمیشود.
بازتاب در جامعه و سیاست
این فقط روایت فوتبال نیست؛ بلکه آینهایست از رفتار ما در جامعه. در سیاست، رسانه، و گفتوگوهای روزمرهمان نیز همین منطق حاکم است. درست مثل تماشاگرانی افراطی، بسیاری از ما نه برای درک طرف مقابل، بلکه برای حذف او وارد میدان شدهایم. یکی میگوید: «تو هیچ نکردی» و دیگری با همان تُندی پاسخ میدهد: «تو هم هیچ نکردی». این نه دیالوگ است و نه رقابت؛ بلکه دو نشنیدنِ موازی است که ما را از هم جدا کرده.
پیامدهای عدم شنیدن
وقتی فقط صدای خودت را میشنوی، حتی فریاد مردم را هم سکوت میپنداری. این فراموشی، فقط ما را از هم جدا نکرده؛ بلکه ما را از جهان نیز جدا کرده است. قرمز بودن من آنقدر مهم نیست که از زندگی جا بمانم. من باید قرمز باشم تا در «تیم ملی» بتوانم نتیجهی رقابت را ببینم، نه اینکه قرمز یا آبی باشم و در رقابتهای بزرگ منطقهای و جهانی، هیچ نباشیم. اگر رقابت درونخانه ما را از هم جدا کند، دیگر مجالی برای رقابت با جهان باقی نمیماند. جامعهای که نشنود، فقط فریاد تولید میکند؛ نه راهحل.
راه حل: آشتی از طریق شنیدن
آشتی، از شنیدن آغاز میشود، نه از امتیاز گرفتن. در فوتبال، بازی زمانی زیبا میشود که دو تیم بجنگند؛ اما نه برای نابودی یکدیگر، بلکه برای بهتر بودن. در سیاست نیز جامعه فقط وقتی رشد میکند که صدای منتقد شنیده شود، نه خاموش. وفاق ملی از درک متقابل میگذرد، نه از حذف طرف مقابل. توسعه، فقط در محیطی امکانپذیر است که در آن، حرفهای متفاوت شنیده شوند و صدای مردم، بهجای گمشدن در هیاهو، مسیر را روشن کند. آنها که صدای مردم را نمیشنوند، روزی در سکوت مردم محو میشوند. گاهی یک جمله شنیدن، بهاندازه یک نسل تصمیمسازی ارزش دارد. اگر فوتبال توانست ما را به استادیوم بکشاند، شاید شنیدن بتواند ما را دور یک میز بنشاند و از سکو، به ساختن یک سکوی ملی برسیم.