صفحه اصلی / بین الملل / اکونومیست: آیت الله خامنه‌ای در سایه، پایان عصر رهبری مطلق در ایران

مجله اکونومیست

اکونومیست: آیت الله خامنه‌ای در سایه، پایان عصر رهبری مطلق در ایران

پس از جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل، خامنه‌ای در سایه فرو رفته و قدرت میان سپاه، رئیس‌جمهور و سایر بازیگران پراکنده شده است. بحران جانشینی، چالش‌های اقتصادی و ابهام در سیاست هسته‌ای، ایران را در مقطعی حساس قرار داده که نیاز به تصمیم‌گیری اساسی دارد
رهبر ایران در سایه قدرت پراکنده

سرویس خبری ایران من: پس از جنگ ۱۲ روزه بین ایران و اسرائیل، ساختار قدرت در جمهوری اسلامی دستخوش تغییرات عمیقی شده است. آیت‌الله علی خامنه‌ای که زمانی فرمانروای مطلق کشور محسوب می‌شد، اکنون در سایه فرو رفته و قدرت واقعی در میان بازیگران مختلف پراکنده گردیده است. این تحولات همراه با ابهامات درباره آینده برنامه هسته‌ای و مسئله جانشینی، ایران را در مقطعی حساس قرار داده است.

 

تحول در ساختار قدرت

 

رهبر عالی ایران در سایه فرو رفته است در گذشته، ساختار قدرت در ایران ساده‌تر بود. چه او را دیکتاتور بنامند، چه رهبر معظم یا حتی امام، آیت‌الله علی خامنه‌ای بی‌تردید فرمانروای مطلق کشور به شمار می‌رفت. فرماندهان نظامی، رؤسای‌جمهور و روحانیون زیر فرمان او بودند. همه انتصابات کلیدی با نظر او انجام می‌شد و حتی در انتخاب نامزدهای ریاست‌جمهوری نیز نقش تعیین‌کننده داشت. اما از زمان جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل، همه‌چیز پیچیده‌تر شده است. این رهبر ۸۶ ساله به‌ندرت در انظار عمومی ظاهر می‌شود. سخنرانی‌هایی که زمانی مفصل بودند، حالا مختصر و کوتاه شده‌اند.

 

موضوع جانشینی بیش از هر زمان دیگری حساس و جدی شده و بازیگران مختلف درون و بیرون حاکمیت، برای تثبیت جایگاه خود تلاش می‌کنند. برخی حتی علناً از پایان ۴۶ سال حکومت دینی سخن می‌گویند. ابهام درباره آینده برنامه هسته‌ای ایران پس از حملات اسرائیل و آمریکا، به سایر بخش‌های نظام هم سرایت کرده است. مردم می‌خواهند بدانند آیا رهبرانشان شروط دونالد ترامپ برای توافق را خواهند پذیرفت یا نه؛ اما نکته مهم‌تر این است که دیگر نمی‌دانند چه کسی واقعاً قدرت را در دست دارد.

 

از انسجام جنگی تا تشتت سیاسی

 

در ابتدا، به‌نظر می‌رسید جنگ باعث انسجام سیاسی شده است. موجی از حس میهن‌پرستی پس از سال‌ها دو قطبی شدن، شکاف میان حاکمان و مردم را تا حدی پر کرد. دعوت‌های بنیامین نتانیاهو برای شورش در ایران بی‌اثر ماند. اما از زمان برقراری آتش‌بس در ۲۴ ژوئن، تنوع دیدگاه‌ها درباره چگونگی حفظ وحدت، بیشتر به تصویر یک جامعه متشتت دامن زده است. گزینه موردنظر خامنه‌ای بیشتر یک نمایش است. او برای جذب افکار عمومیِ خسته از سلطه روحانیت، شکل جدیدی به تئوکراسی خود داده و آن را در قالب ملی‌گرایی عرضه می‌کند. در مراسم عاشورای ۵ ژوئیه، که مقدس‌ترین روز تقویم جمهوری اسلامی محسوب می‌شود، خامنه‌ای از مؤذن خواست به‌جای ادعیه معمول، سرود «ای ایران، ایران» را بخواند؛ سرودی میهنی که پیش از انقلاب ۱۳۵۷ محبوب بود و پس از آن ممنوع اعلام شد.

 

او از برجسته‌کردن قدیسان شیعه فاصله گرفته و بیشتر بر تاریخ پیش از اسلام ایران تمرکز کرده است. در بیلبوردهای جدید شهرها، اسطوره‌های کهن ایرانی با مضامین مدرن ترکیب شده‌اند. خامنه‌ای همچنین چشم خود را بر مجموعه‌ای از برنامه‌های تازه تلویزیونی بسته، از جمله نسخه فارسی و پرطرفدار «جزیره عشق»، جایی که زوج‌های مجرد احساسات خود را به نمایش می‌گذارند. در برخی مناطق تهران، پوشش زنان ازجمله روسری و مانتو، بیشتر به نمادی از گذشته شباهت دارد تا واقعیتی جاری. اما این تغییرات، نه برای اعلام اصلاحات، بلکه برای کنترل و کاستن از فشار تغییر طراحی شده‌اند.

 

اوایل همین ماه، خامنه‌ای خطیب جمعه سالخورده تهران و رئیس ۹۹ ساله شورای نگهبان را دوباره منصوب کرد؛ فردی که برای سی و سومین بار در این جایگاه قرار گرفت. پس از چند حضور محدود چهره‌های اصلاح‌طلب در رسانه ملی پس از جنگ، حالا آن‌ها به‌طور کامل از آنتن صداوسیما حذف شده‌اند. آمار اعدام‌ها رو به افزایش گذاشته و خبری از عفو عمومی که برای زندانیان سیاسی انتظار می‌رفت، نیست.

 

رقابت قدرت و غیبت رهبری

 

در حالی‌که خامنه‌ای تلاش می‌کند ظاهر تداوم نظم سیاسی را حفظ کند، رقبا در حال جابجایی موقعیت خود هستند. سپاه پاسداران، نهادی که نگهبان اصلی نظام محسوب می‌شود، از ادامه درگیری با اسرائیل برای تثبیت نقش مسلط خود بهره می‌برد. در جریان حمله اسرائیل، خامنه‌ای به پناهگاه رفت و تصمیم‌گیری‌ها را به فرماندهان نظامی سپرد؛ تصمیمی که راه را برای کاهش نقش او به سطحی نمادین در برابر یک شورای نظامی باز کرد. با این حال، ژنرال‌ها در نمایش وحدت مشکل دارند.

 

نفوذ آشکار اسرائیل در میان نیروهای امنیتی، بی‌اعتمادی ایجاد کرده و هماهنگی میان جناح‌ها را دشوار ساخته است. فعالیت‌های اقتصادی گسترده سپاه و فساد عمیق در آن، بسیاری را به این نتیجه رسانده که این نهاد بیشتر شبیه مجموعه‌ای از مافیاهای پراکنده است تا یک نیروی منسجم نظامی. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، در تلاش است تا اتحاد ناشی از جنگ را به آشتی ملی پایدار تبدیل کند. او خواستار گفت‌وگو با مخالفان و بازگشت ایرانیان تبعیدی شده است. اما او فاقد نفوذ و قدرت لازم برای اجرای این برنامه‌هاست.

 

افکار عمومی، او را مسئول قطعی برق و کمبود آب در گرمای طاقت‌فرسای تابستان می‌داند. همچنین سقوط ارزش ریال را هم به ناتوانی او در متقاعدکردن صادرکنندگان برای بازگرداندن ارز حاصل از دور زدن تحریم‌ها نسبت می‌دهند. در این فضای نارضایتی، دو رئیس‌جمهور پیشین، محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی، به دنبال بازگشت به صحنه‌اند. هر دو از پایگاه اجتماعی قوی‌تری نسبت به پزشکیان برخوردارند. روحانی که روحانی است، شاید به جانشینی خامنه‌ای به‌عنوان رهبر مذهبی نظام چشم دوخته باشد و گمان کند می‌تواند بن‌بست در روابط با غرب را بشکند. او در بیانیه‌ای گفته: «این جنگ باید هشداری برای بازنگری در مسیر و بازسازی مبانی حکمرانی باشد.» از سوی دیگر، علی لاریجانی، رئیس پیشین مجلس، رفتاری مانند یک رئیس‌جمهور در سایه دارد. او به‌جای پزشکیان، هیئتی را به مسکو برد و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد.

 

صدای مخالفان نیز به گوش می‌رسد. در ۱۱ ژوئیه، میرحسین موسوی، نخست‌وزیر سابق که بیش از ۱۵ سال در حصر خانگی به‌سر برده، طوماری برای تدوین قانون اساسی جدید منتشر کرد که صدها روشنفکر آن را امضا کرده‌اند. با این‌حال، بسیاری از جوانان ایرانی، خواهان تغییری اساسی هستند که هیچ‌یک از چهره‌های قدیم – حتی منتقدان سالخورده‌ای چون موسوی – در آن جایی نداشته باشند.

 

چالش‌های سیاست خارجی در عصر عدم قطعیت

 

این شکاف و تشتت داخلی، بر سیاست خارجی کشور نیز سایه انداخته است. ایران پس از حملات اسرائیل به نیروهای نیابتی‌اش، آرمان سلطه منطقه‌ای را کنار گذاشته و اکنون حفظ نظام را در اولویت می‌داند. تندروها خواهان حرکت سریع به‌سوی ساخت بمب هسته‌ای هستند، در حالی‌که برخی دیگر امیدوارند چین – بزرگ‌ترین خریدار نفت ایران – شاید با ارسال جنگنده‌های جدید به کمک بیاید. اما با تهدید اسرائیل به از سرگیری حملات، این کمک‌ها ممکن است دیر برسند. روسیه نیز که درگیر جنگ اوکراین است، در بازسازی پدافند هوایی ایران بسیار کند عمل می‌کند. در این میان، نگاه‌ها دوباره به آمریکا دوخته شده است. مشارکت مستقیم ترامپ در جنگ اسرائیل و ایران، تهران را به‌شدت نگران کرده و باعث توقف مذاکرات هسته‌ای شده است.

 

با این حال، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، اعلام کرده کشورش آماده از سرگیری گفت‌وگوهاست و حتی احتمال توافقی با اسرائیل برای پرهیز از درگیری نظامی را رد نکرده است. چنین توافقی می‌تواند تحریم‌ها را لغو کرده، انزوای ایران از غرب را پایان دهد و سرمایه‌گذاری خارجی را احیا کند. اما اختلاف بر سر مسیر آینده کشور، مانع تصمیم‌گیری شده است. این تصمیم برای مردم ایران بسیار فوری و حیاتی است، اما به‌نظر می‌رسد دیگر کسی در رأس قدرت، اختیار یا بینش لازم برای گرفتن آن را ندارد.

 

ایران در حال حاضر در یک مقطع تاریخی قرار دارد که می‌تواند سرنوشت آینده کشور را تعیین کند. فرو رفتن رهبر عالی در سایه، رقابت شدید میان بازیگران قدرت، و چالش‌های اقتصادی و بین‌المللی، همگی نشان از ضرورت تصمیم‌گیری‌های اساسی دارند. آینده ایران بستگی به توانایی نخبگان سیاسی در یافتن راه حلی برای بحران رهبری و تعیین مسیر مشخص در سیاست داخلی و خارجی دارد.

 

خبرهای دیگر

مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا

سیدعباس عراقچی، وزیر امورخارجه ایران

سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی ایران

هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی

پزشکیان در جمع نخبگان زنجان

مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران

رئیس جمهور پزشکیان در نشست با فعالان سیاسی و اجتماعی استان زنجان

مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان