سرویس خبری ایران من: در شرایط کنونی که ایران با فشارهای چندگانه داخلی و خارجی مواجه است، تحلیل دقیق وضعیت و ارائه راهکارهای عملی برای عبور از بحرانهای پیشرو ضروری به نظر میرسد. این متن به بررسی چالشهای موجود و فرصتهای پیشروی کشور میپردازد.
بحران چندبعدی و فشارهای فزاینده
مجموعهای از فشارهای فزاینده بیرونی، تنگنای منابع داخلی و شکاف در اجماع نخبگان، وضعیت را به مرحلهای رسانده که متولیان امر قادر به تصمیمگیری قاطع نیستند یا دستکم با هزینهای مواجهاند که تاکنون آماده پرداخت آن نبودهاند. ایران بارها در بزنگاههای دشوار تاریخی، راهی برای عبور گشوده است؛ نه با شانس، بلکه با خرد جمعی، تجربه تلخ و اعتماد به ظرفیتهای درونی خود. امروز نیز هرچند فضای تصمیمگیری آکنده از ابهام، تهدید و فشار است، اما هنوز فرصت هست؛ فرصت برای بازسازی وفاق، بازیابی انسجام ملی و انتخاب راهی که ادامه حیات و توسعه کشور و رفاه مردم را تضمین کند و درعینحال عزت و شأن ملی را نیز پاس دارد.
استراتژی جنگ فرسایشی دشمنان
تجربه انقلاب، دفاع مقدس، قطعنامه ۵۹۸ و عبور از بحرانهای منطقهای نشان داده است که ما اگر بخواهیم، میتوانیم بار دیگر از این گردنه نیز بگذریم؛ مشروط به آنکه از گفتوگو، تدبیر و تصمیم نهراسیم. آنچه امروز در برابر ماست، نه یک جنگ کلاسیک، بلکه نوعی جنگ فرسایشی، لایهلایه و چندبعدی است.
آمریکا و اسرائیل جنایتکار با عبرتگیری از جنگهای گذشته، ازجمله جنگ ۳۳روزه با حزبالله، دیگر به دنبال ضربه نهایی نیستند، بلکه استراتژی آنها، محاصره چندجانبه ایران است: از لایه امنیتی و اطلاعاتی تا جنگ روانی، فشارهای اقتصادی غیرمستقیم، مهندسی اجتماعی و نهایتا تحلیلبردن ظرفیت تصمیمسازی کشور از درون. در لایه امنیتی، با حملات محدود اما پیدرپی، ایران را در وضعیت آمادهباش دائمی قرار دادهاند؛ در لایه اقتصادی، با تحریک کشورهای ثالث و بازیدادن مکانیسمهای تحریم، هزینه اداره کشور را بالا بردهاند؛ در سطح سیاسی، با تحریف واقعیتها، تصمیمات راهبردی ایران را در افکار عمومی داخلی و خارجی زیر سؤال بردهاند و مهمتر از همه، در لایه شناختی-رسانهای، موفق شدهاند تهدید اصلی یعنی پروژه اسرائیل بزرگ را از ذهن نخبگان و حتی بخشی از افکار عمومی ما دور کنند.
سناریوهای پیشرو و ضرورت تصمیمگیری
در چنین شرایطی، هر راهحلی که اتخاذ شود، از منظر داخلی و بینالمللی، با هزینه همراه است. ما در وضعیتی قرار داریم که نه میتوانیم به عقب بازگردیم، نه چشماندازی روشن در پیشرو داریم. این وضعیت بلاتکلیفی، بیش از همه، فضای تصمیمگیری را تحت فشار گذاشته است.
امروز دو سناریوی اصلی پیشروی نظام است: نخست، پذیرش یک راهحل سیاسی که به معنای کنارگذاشتن بخشی از مؤلفههای قدرت است و دوم، حرکت به سمت گام نهایی یعنی ساخت سلاح هستهای که با توجه به شرایط تکنیکی، زمان محدود و اشراف اطلاعاتی دشمن، احتمال موفقیت آن کم و پیامدهای آن پرهزینه است، راهحل بینابینی نیز ظاهرا از سوی طرف مقابل پذیرفته نمیشود. در این بنبست، طبیعی است که نگاهها به مسئولان نظام دوخته شود؛ آیا در این شرایط، مدل حضرت امام در سال ۶۷ برگزیده خواهد شد؟ پذیرش قطعنامه و کنارگذاشتن برخی خطوط قرمز، به منظور حفظ کلیت نظام؟ یا تصمیم بر آن خواهد شد که با وجود نامحتملبودن پیروزی، مسیر دیگری انتخاب خواهد شد؟
پاسخ به این پرسش، یقینا تنها در اختیار مسئولان است، اما تجربه تاریخی نشان میدهد که در شرایطی چنین حساس، وجود یک «شخصیت واسط» که هم مورد وثوق رهبران کشور باشد و هم نزد نخبگان و جامعه بینالمللی اعتبار داشته باشد، میتواند نقشی کلیدی در عبور از بحران ایفا کند. در ۱۳۶۷، آیتالله هاشمیرفسنجانی چنین نقشی را ایفا کرد؛ بار تصمیم تلخ را بر دوش گرفت. او هزینه داد، اما کشور را از یک جنگ فرسایشی و بینتیجه خارج کرد. امروز جای چنین شخصیتهایی خالی است. تعدادی با وجود تجربه امنیت ملی و دیپلماسی، متأسفانه با پروژه اعتبارزدایی سازمانیافتهای در داخل، از صحنه نقشآفرینی کنار گذاشته شدهاند. در نتیجه، خلأ مسئولیتپذیری استراتژیک بهشدت احساس میشود.
از سوی دیگر، اگر وضعیت جاری به همین شکل ادامه یابد و حمله ترکیبی دوم استکبار محقق شود که با توجه به شرایط داخلی ایران، آمادگی افکار عمومی اسرائیل، همراهی اروپا و انفعال همراهان جهانی ایران دور از ذهن به نظر نمیرسد، تجربه نشان داده که در لحظه بحران، دشمن صبر نمیکند تا ما تصمیم بگیریم. او فقط از بلاتکلیفی ما سود میبرد.
راهکار پیشنهادی: عقلانیت و انسجام ملی
پس چه باید کرد؟ نخست، واقعیت را با جامعه در میان بگذاریم. مردم ایران گرچه از جنگ خستهاند، درعینحال حاضر نیستند غرور ملی خود را فدا کنند. راهحل نه در تسلیم، بلکه در شجاعت برای یک تصمیم بزرگ، جامع، شفاف و مسئولانه است. تصمیمی که البته بدون اجماع ملی و نخبگانی ممکن نیست. فضای سیاسی کشور باید از انجماد خارج شود. اعتماد به عقلانیت جمعی باید بر تصمیمات چیره شود. شاید فرصت بسیار اندک باشد، اما هنوز میتوان با عقلانیت، انسجام و پذیرش مسئولیت، کشور را از یک مسیر پرهزینه نجات داد.
ما در میدان نبرد کلاسیک شکست نخوردهایم، اما در یک جنگ فرسایشی چندلایه ترکیبی گرفتار شدهایم. پاسخ به این تهدید، در بازتنظیم سیاست ملی، پذیرش واقعیتهای جهانی و اولویتدادن به «منافع مردم»، نه مصلحت بوروکراسی قدرت است. ایران، پیش از آنکه یک پرونده هستهای باشد، یک سرزمین تاریخی با سرمایه انسانی، تمدنی و فرهنگی غنی است.
ما هنوز میتوانیم بحران را به نقطه عطف تبدیل کنیم؛ اگر به جای تعویق و تعارف، به تصمیم و تدبیر تن دهیم. در این مسیر شاید فقدان چهرههایی مانند آیتالله هاشمیرفسنجانی حس شود، اما بیش از چهرهها، به یک عقلانیت مؤثر، مسئولیتپذیر و شجاع نیاز داریم. هنوز دیر نشده، اما زمان بهسرعت در حال پایانیافتن است. ما در لحظهای هستیم که تصمیمگرفتن سختتر از همیشه است، اما نداشتن تصمیم، قطعا گرانتر تمام خواهد شد.