صفحه اصلی / بین الملل / علایی: آمریکا و اسرائیل ۲۰ سال برای جنگ با ایران آماده شدند

دکتر حسین علایی، استاد دانشگاه و تحلیلگر نظامی سیاسی

علایی: آمریکا و اسرائیل ۲۰ سال برای جنگ با ایران آماده شدند

علایی گفت آمریکا و اسرائیل سال‌ها برای جنگ با ایران برنامه‌ریزی کردند. ترامپ خواستار توقف کامل صنعت هسته‌ای بود. اسرائیل هدف تغییر رژیم داشت. مردم ایران با وحدت خود طرح‌های دشمنان را شکست دادند. هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند سرنوشت ایران را تعیین کند.
حسین علایی تحلیلگر نظامی ایران

سرویس خبری ایران من: حسین علایی تحلیل کرد که آمریکا و اسرائیل سال‌ها برای حمله به ایران برنامه‌ریزی کردند. ترامپ از ابتدای ریاست جمهوری خود خواستار توقف کامل برنامه هسته‌ای ایران شد. اسرائیل هدف اصلی خود را تغییر رژیم ایران تعیین کرد نه صرفاً توقف فعالیت‌های هسته‌ای. مردم ایران در برابر تهدیدات خارجی متحد شدند و حمایت مورد انتظار اسرائیل از مخالفان داخلی محقق نشد.

 

آمریکا برنامه کامل برچیدن صنعت هسته‌ای ایران را طراحی کرد

 

به گزارش ایران من، در ابتدای این نشست آنلاین، دکتر حسین علایی؛ استاد دانشگاه و تحلیلگر نظامی سیاسی و از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس در جنگ تحمیلی سخنان خود را با گرامیداشت ایام محرم و سالروز عزای امام حسین علیه‌السلام و شهدای کربلا آغاز کرد و گفت: همچنین یاد شهدای بزرگی را که در این چند روز به دست رژیم جنایتکار اسرائیل به شهادت رسیدند، گرامی می‌دارم؛ حدود ۱۰۰۰ شهید از شهرهای مختلف ایران، به‌ویژه فرماندهان عزیز و قهرمان، دانشمندان بزرگ هسته‌ای، اساتید محترم دانشگاه و خانواده‌هایشان که توسط رژیم جنایتکار و نسل‌کُش اسرائیل به شهادت رسیدند.

 

متن کامل سخنرانی حسین علایی در این نشست به شرح زیر است:

 

علایی پرسید: آیا اسرائیل در این جنگی که آغاز کرد، ابزار آمریکا برای جنگ بود یا اینکه اسرائیل، آمریکا را به سمت جنگ کشاند؟ آیا آمریکا به‌دنبال حل مسئله اسرائیل از طریق مذاکره بود؟

 

علایی تأکید کرد: آمریکا، برنامه مذاکره را تنظیم می‌کرد؛ ولی به‌جای مذاکره، صرفاً خواسته‌ای را از ایران مطرح می‌کرد که باید آن را بپذیرد. زمان مذاکره، زمانی بود برای آنکه ایران اعلام کند خواسته آمریکا را پذیرفته است. آمریکا خواست ایران صنعت هسته‌ای خود را کنار بگذارد و غنی‌سازی صفر را ــ که به معنای کنار گذاشتن کامل صنعت هسته‌ای است ــ بپذیرد. ایران باید این صنعت را جمع‌آوری می‌کرد تا مأمورین آمریکایی وارد ایران شده و مجموعه‌های فوردو، نطنز و سایر مراکز را منهدم کنند. ترامپ از روز نخست ریاست‌جمهوری‌اش این هدف را پیگیری می‌کرد.

 

اسرائیل ۲۰ سال برای جنگ علیه ایران آماده‌سازی کرد

 

علایی اظهار داشت: از دید بنده، اسرائیل جنگ علیه ایران را از حدود ۲۰ سال پیش برنامه‌ریزی کرد و به‌دنبال یافتن زمان مناسب آن می‌گشت. آمریکا نیز برای حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، از سال‌ها پیش و از دوره اول ترامپ، برنامه‌ریزی کرد. حتی در دوران بایدن نیز آن را تمرین کرد تا چنانچه روزی لازم شد، حمله را آغاز کند.

 

او ادامه داد: جنگ و حملات نظامی نیازمند برنامه‌ریزی قبلی است و این‌گونه نیست که کشوری، دولت یا فردی به‌یک‌باره تصمیم به جنگ بگیرد و بتواند فوراً آن را آغاز کند. اولین گام برای جنگ، کسب اطلاعات است و آمادگی اطلاعاتی.

 

علایی تصریح کرد: هم اسرائیل و هم آمریکا سالیان درازی است که برای برنامه جنگ، اطلاعات گوناگونی را از ایران جمع‌آوری کردند: اینکه به کجاها باید حمله کنند، چه کسانی را باید از بین ببرند، و روی این موارد، کار کردند. اسرائیل از حدود ۳۰ سال پیش، دستگاه موساد را علیه ایران فعال کرد و شبکه‌ای عظیم از جمع‌آوری اطلاعات را سازمان‌دهی کرد. به‌ویژه از طریق اطلاعات آشکار، ابزارهای الکترونیکی، فناوری‌های ماهواره‌ای و سایر فناوری‌های مدرن، این اطلاعات را جمع‌آوری کرد.

 

او افزود: آن‌ها برای آغاز جنگی عظیم، برای تک‌تک فرماندهان ایرانی، پرونده‌های عملیاتی تشکیل دادند و آن‌ها را تا آخرین لحظه‌ای که زمان حمله فرارسید، رصد کردند. همچنین علیه مراکز و اماکنی که قرار بود در صورت وقوع جنگ به آن‌ها حمله شود، برنامه‌ریزی شد.

 

سیا و ارتش آمریکا سال‌ها حمله به ایران را شبیه‌سازی کردند

 

علایی گفت: سازمان سیا (CIA) نیز چنین فعالیت‌هایی را انجام داد. اما مهم‌ترین مسئله، سازماندهی برای جنگ بود که از سال‌ها پیش توسط اسرائیل و آمریکا هماهنگ شد. هر دو تمرین‌های لازم برای این عملیات را انجام دادند. خود آمریکایی‌ها اعلام کردند که برای حمله مستقیم به تأسیسات هسته‌ای ایران، هواپیماهای مناسب و طرح عملیات را از سال‌ها پیش فراهم کردند و رزمایش‌های مختلفی را با شبیه‌سازی، در خاک آمریکا انجام دادند.

 

او ادامه داد: در زمان ریاست جمهوری جو بایدن اعلام شد ایالات متحده در صحرای نوادا، حدود یک‌سال‌ونیم پیش، از هواپیماهای B-۲ برای استفاده علیه تأسیسات هسته‌ای ایران و به‌طور خاص برای بمباران فوردو و نطنز استفاده خواهد کرد و تمرین‌های لازم را در همان‌جا انجام داد. همچنین بمب‌های سنگرشکن و کوه‌شکن را نیز طراحی و تولید کردند تا این هواپیماها در زمان لازم، از آن‌ها استفاده کرده و حمله را آغاز کنند.

 

علایی تصریح کرد: آمریکا برای آماده‌سازی توانمندی اسرائیل در انجام حمله، هواپیماهای مدرن اف‌ ۳۵ را در اختیار اسرائیل قرار داد تا بتوانند انواع بمب ها و تجهیزات نظامی را جمع آوری کنند. اسرائیل در مجموع یک ساختار نظامی یکپارچه است که دارای مراکز تحقیقاتی بسیار پیشرفته‌ای است. در این مراکز، کشورهایی را که تهدید تلقی می‌کنند، مورد مطالعه قرار می‌دهند و برای اقداماتی که باید علیه آن کشورها انجام شود، برنامه‌ریزی می‌کنند. بنابراین، ظرفیت عظیمی برای حمله به ایران آماده کردند.

 

گنبد آهنین برای مقابله با موشک‌های ایران ساخته شد

 

علایی توضیح داد: آن‌ها می‌دانستند که مسئله مهم‌تر، واکنش ایران به چنین حمله‌ای خواهد بود. به همین دلیل، برای مقابله با واکنش ایران، سامانه‌های پدافندی بسیار مدرنی را در اسرائیل مستقر کردند که مهم‌ترین آن‌ها سامانه‌های پدافند موشک‌های بالستیک بود. چیزی که در میان مردم زیاد شنیده شده، سامانه «گنبد آهنین» است.

 

او تأکید کرد: «گنبد آهنین» و کل شبکه پدافندی‌ که اسرائیل فراهم کرد، صرفاً برای مقابله با فلسطینی‌ها نبود؛ چرا که فلسطینی‌ها عملاً توان موشکی خاصی در اختیار نداشتند و حداکثر تعدادی راکت با برد کوتاه در دست داشتند. در واقع، تمام این شبکه پدافندی عظیم در سرزمین‌های اشغالی برای مقابله با واکنش احتمالی ایران تدارک دیده شد؛ در صورتی که اسرائیل تصمیم به آغاز جنگ با ایران بگیرد.

 

علایی گفت: این سامانه‌ها طی سالیان دراز گذشته، به‌تدریج آماده شدند. بنابراین، وقتی به رفتار اسرائیل و آمریکا نگاه می‌کنیم، به‌روشنی دیده می‌شود که هر دوی آن‌ها خود را از نظر نظامی برای جنگ با ایران آماده کردند؛ هم ساختار اطلاعاتی لازم را فراهم کردند، هم شناسایی‌های لازم را انجام دادند، هم طرح‌ریزی عملیاتی را پیش بردند. هدف آن‌ها نیز صرفاً تأسیسات هسته‌ای ایران نبود. اگر تنها هدف‌شان زدن تأسیسات هسته‌ای بود، نباید به مراکز دیگر کشور نیز حمله می‌کردند.

 

علایی تحلیل کرد: آمریکایی‌ها صنعت هسته‌ای ایران را معادل صنعت نظامی هسته‌ای می‌دانستند. ترامپ از ابتدا طرحی را تهیه کرد که بر اساس آن، ایران باید توان هسته‌ای خود را کنار بگذارد؛ یا به‌دست خود، این کار را انجام دهد و به تعبیر نتانیاهو، «سبک لیبی» را بپذیرد. به این معنا که ایران کلیه تأسیسات هسته‌ای خود را جمع‌آوری کند و آمریکا و اسرائیل تأیید کنند که این تأسیسات دیگر وجود ندارد. نتانیاهو بر «سبک لیبی» تأکید می‌کرد؛ یعنی کارخانه‌ها، تجهیزات و زیرساخت‌ها به‌طور کامل برچیده شده و تحویل آمریکا شوند.

 

او افزود: ترامپ می‌گفت ایران باید در مذاکره، غنی‌سازی صفر را بپذیرد. برای تحقق این هدف نیز باید تأسیسات فردو و نطنز به‌طور کامل برچیده می‌شد. البته نه توسط خود ایران، بلکه مأموران آمریکایی می‌بایست وارد ایران شده و خودشان این مراکز را منهدم کنند تا اطمینان حاصل نمایند.

 

علایی گفت: ایران در ابتدا تصور می‌کرد که منظور از مذاکره، رسیدن به توافقی متوازن است؛ یعنی در حالی که آن‌ها از غنی‌سازی صفر سخن می‌گویند، ایران نیز در مذاکره بتواند حقوق هسته‌ای خود را که در چارچوب NPT برای همه کشورها به رسمیت شناخته شده است، تثبیت کند. ایران به‌دنبال آن بود که همانند توافق برجام، حق فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای را حفظ کند و غنی‌سازی در حد ۳.۶۷ درصد که در برجام نیز پذیرفته شده بود، ادامه یابد.

 

او تصریح کرد: این هدف ایران از مذاکره بود، اما آمریکایی‌ها، به‌ویژه دولت ترامپ، به‌دنبال آن بودند که اساساً بساط صنعت هسته‌ای ایران را برچینند. زیرا آن‌ها صنعت هسته‌ای ایران را معادل صنعت نظامی هسته‌ای می‌دانستند و فعالیت‌های هسته‌ای را مترادف با تولید بمب هسته‌ای قلمداد می‌کردند. آن‌ها این ظرفیت و توانمندی ایران را تهدیدی برای اسرائیل می‌دانستند.

 

علایی انتقاد کرد: وجود کلاهک‌های هسته‌ای و بمب‌های اتمی در اختیار اسرائیل برای آمریکا هیچ منعی نداشت، و آن‌ها ضرورتی نمی‌دیدند که این موضوع تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار گیرد. به همین دلیل است که اسرائیل هرگز به NPT نپیوست. چرا که از دیدگاه آمریکا، اسرائیل مجاز است که هر نوع سلاحی را در اختیار داشته باشد.

 

او ادامه داد: برنامه‌ریزی ترامپ از روز نخست ریاست‌جمهوری‌اش بر این اساس بود که مسئله هسته‌ای ایران را به‌زعم خود «حل» کند. به این معنا که یا توافقی حاصل شود که کل صنعت هسته‌ای ایران جمع شود و ایران فقط خواسته‌های آمریکا را بپذیرد، یا گزینه جنگ. عبارت «جنگ» را ترامپ بارها تکرار می‌کرد، و در این میان، ایران با حسن نیت، به‌دنبال آن بود که از طریق مذاکره مسائل را حل کند.

 

علایی تحلیل کرد: آمریکایی‌ها تصور می‌کردند که ایران پای میز مذاکره حاضر نخواهد شد و خود این بهانه کافی را به آمریکا و اسرائیل می‌داد که اجتناب ایران از مذاکره را بهانه ای برای حمله قرار دهند. زمانی که ایران مذاکره را پذیرفت سناریو اول مدنظر آمریکا و اسرائیل رنگ باخت چرا که ایران گفت‌وگو را پذیرفت. ایران می‌دانست که مذاکره آنها طرحی برای توافق نیست بلکه برنامه آنها برای دیکته کردن نظر خود به ایران است اما با این وجود ایران در محاسبه ای درست این گفت‌وگوها را آغاز کرد. زمانی که ایران پشت میز مذاکره حاضر شد آمریکایی‌ها برای توافق زمان دوماهه تعیین کردند که در حقیقت تلاشی برای شروع جنگ بود و برای اینکه بتوانند برای مدت محدودی ایران را تحت فشار قرار دهند تا توافق را بپذیرد و سپس گزینه جنگ را اجرایی کنند.

 

او افزود: رفتاری که آمریکا از خود نشان می‌داد، در افکار عمومی جهانی این تصور را ایجاد می‌کرد که آن‌ها واقعاً قصد انجام مذاکره دارند. آن‌ها تاریخ مذاکره تعیین می‌کردند، جلساتی برگزار می‌کردند و درباره توافق صحبت می‌کردند. اما پس از پایان دور پنجم مذاکرات، آمریکایی‌ها متنی مکتوب به ایران ارائه دادند. در آن متن آمده بود که ایران باید تأسیسات هسته‌ای خود را در فردو، نطنز، اصفهان و سایر مراکز به‌طور کامل برچیند و غنی‌سازی را متوقف کند.

 

علایی گفت: وقتی ایران در پاسخ به این درخواست، اعلام کرد که این موضوع باید در فرآیند مذاکره بررسی شود، آن‌ها دور ششم مذاکرات را تعیین کردند. با این حال، کاملاً آشکار شد که هدف اصلی آن‌ها آغاز جنگ است. پیش از آن‌که مذاکرات دور ششم برگزار شود، اسرائیل حملات نظامی خود را آغاز کرد و جنگ عملاً شروع شد. در این مرحله، همگان دریافتند که آغازگر جنگ، اسرائیل بود و برنامه‌ریز آن، اسرائیل و آمریکا به صورت مشترک بودند. مشخص شد که آن‌ها بر پایه یک برنامه‌ریزی بلندمدت و از پیش طراحی‌شده، اقدامات جدیدی را آغاز کردند.

 

اسرائیل هدف نهایی تغییر رژیم ایران را دنبال کرد

 

علایی تأکید کرد: اسرائیل در سالیان دراز گذشته، تمام صحبتش فقط مسئله هسته‌ای ایران نبود؛ درباره مسئله هسته‌ای، آن‌ها سال‌هاست که با ایران درگیر هستند. اسرائیل دست‌کم حدود ۲۰ سال است که علیه صنعت هسته‌ای ایران فعال است و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران را دست‌کم از ۱۶ سال پیش در دستور کار خود قرار داد. در داخل ایران، بسیاری از دانشمندان هسته‌ای از سال ۱۳۸۸ به بعد ترور شدند؛ اسامی آن‌ها شناخته‌شده است و مهم‌ترین آن‌ها در ترورهای اولیه، دکتر علی‌محمدی بود.

 

او ادامه داد: اسرائیل در حرف‌هایی که می‌زد و اکنون نیز می‌زند، هدفش تنها موضوع هسته‌ای نیست؛ مسئله آن‌ها «تغییر رژیم» است. یعنی هدف اسرائیل از جنگ و اقداماتی که در این مرحله علیه ایران انجام داد، حذف صنعت هسته‌ای نبود بلکه تغییر نظام جمهوری اسلامی بود. آن‌ها معتقدند که نظام جمهوری اسلامی ایران باید تغییر کند تا خیال اسرائیل برای همیشه راحت شود؛ زیرا نفس وجود این نظام را تهدیدی برای بقای اسرائیل می‌دانند.

 

علایی تحلیل کرد: اگر به سبک حمله‌ای که اسرائیل در این جنگ ۱۲ روزه انجام داد و مداخله آمریکا در این جنگ نگاه کنیم، مشخص است که ظاهراً همان هدف براندازی را طراحی کرده بودند و طبق آن عمل کردند. البته اینجا فرصت کم است که بتوانم همه جوانب را توضیح دهم، اما زدن نظام ایران و سپس زدن تمام ساختارهای نظام، ازجمله ساختار پدافند هوایی و ساختارهای پاسخ موشکی (که موشک‌های بالستیک هستند) و همچنین حمله به دانشمندان هسته‌ای و اساتید مؤثر دانشگاه‌ها در حوزه‌هایی مانند فیزیک و دیگر رشته‌های مرتبط، همگی در دستور کار آن‌ها بود.

 

او افزود: حمله به مراکزی که دیگر ربطی به صنعت هسته‌ای نداشتند – مانند مراکز انتظامی، بسیج، امنیتی، و حتی حمله به زندان اوین – نشان از آن داشت که اسرائیلی‌ها برنامه‌ای تهاجمی و گسترده‌تر داشتند. ابزار روانی و تبلیغاتی آن‌ها شامل شبکه‌هایی مانند «اسرائیل اینترنشنال»، «من‌وتو»، «صدای آمریکا»، و حتی تغییر مسیر رسانه‌هایی مانند بی‌بی‌سی فارسی بود. وقتی فعالیت این شبکه‌ها را در آن ایام بررسی می‌کنیم، می‌بینیم ساعت کار خود را یک‌باره افزایش دادند و منتظر وقوع یک رویداد عظیم در ایران بودند.

 

علایی توضیح داد: برنامه اسرائیل این بود که با آغاز حملات نظامی، فضایی فراهم شود که مردم ناراضی داخل ایران به خیابان‌ها بیایند و از تجاوز اسرائیل حمایت کنند. حتی روی شبکه‌هایی که معتقد بودند در داخل ایران سازماندهی شده‌اند، چه منافقین، چه شبکه‌های سلطنت‌طلب جدید، حساب کرده بودند تا آن‌ها را به خیابان بکشند و فضای کشور را به نفع خود تغییر دهند.

 

او ادامه داد: آن‌ها از قبل از سال ۱۴۰۲ برای این عملیات برنامه‌ریزی کرده بودند و حتی جایگزین را نیز مشخص کرده بودند. پسر شاه را در فروردین ۱۴۰۲ به اسرائیل بردند و در آنجا به عنوان جایگزین به مردم ایران معرفی کردند. او را به دیوار ندبه بردند و آن فرد ضد ایرانی را آماده کردند تا جایگزین نظام فعلی شود و در واقع انتقام خود را از انقلاب اسلامی، که مردم با کنار زدن نظام سلطنتی رقم زده بودند، بگیرند. هدف آن‌ها این نبود که اجازه دهند حتی مخالفین ایرانی در یک فرآیند دموکراتیک پیش بروند، بلکه می‌خواستند پسر شاه، نظام پادشاهی، و یک فرآیند غیردموکراتیک جایگزین شود.

 

علایی تأکید کرد: خوشبختانه، آنچه در ایران رخ داد – چه در میان ایرانیان داخل کشور و چه خارج از کشور – این بود که همه جنگ اسرائیل علیه ایران را جنگ علیه ایران و ایرانیان تلقی کردند. اسرائیل می‌خواست بگوید جنگ ما فقط با جمهوری اسلامی ایران است، نه با ملت ایران. اما همه مردم ایران گفتند این جنگ علیه خود ایران است، علیه یکپارچگی و انسجام ملی، و علیه قدرت ایران.

 

او افزود: تمام کسانی که اسرائیل انتظار داشت از او حمایت کنند – چه در داخل، چه در خارج کشور، حتی زندانیان سیاسی و افراد شاخص خارج‌نشین – چنین نکردند. حتی انسان بزرگی مانند دکتر سروش، از تعبیری مانند «پیرکودک» برای آن کسی استفاده کرد که اسرائیلی‌ها برای جایگزینی معرفی کرده بودند.

 

علایی تحلیل کرد: وقتی ایران واکنش قوی نشان داد و با اطلاع قبلی حمله کرد، آمریکایی‌ها فهمیدند که توان ایران برای ادامه دادن بسیار بالاست. اسرائیلی‌ها فکر می‌کردند ایران روز اول دیگر قدرت واکنش موشکی ندارد، اما این قدرت موشکی از همان روز اول جنگ، مقرهای فرماندهی را هدف قرار داد و تا روز آخر با قدرت بالا ادامه داشت.

 

او ادامه داد: در نتیجه، بساط اسرائیل در افکار عمومی مردم ایران به‌هم ریخت. فراتر از آن، ترامپ که هر روز مردم تهران را تهدید می‌کرد که خانه‌های خود را ترک کنند، در روز جمعه‌ پیش از آتش‌بس، گفت همه باید تهران را ترک کنند. اما مردم تهران و دیگر شهرهای ایران در نماز جمعه‌ها شرکت کردند. من خودم به نماز جمعه تهران رفتم و دیدم تهرانی که خلوت شده بود، ناگهان جمعیتی عظیم پیدا کرد. تعجب کردم این جمعیت از کجا آمدند. برآورد شخصی من، بر پایه بررسی میدانی، این بود که جمعیت حتی از روز قدس امسال هم بیشتر بود، با اینکه بخشی از مردم تهران آن زمان از شهر خارج شده بودند.

 

علایی گفت: وقتی اسرائیل چنین وضعیتی را دید – که مردم جنگ را علیه ایران تلقی کردند و حول هویت ایرانی علیه جنگ ایستادند – به نظرم دچار یک ابهام بزرگ شد. از سوی دیگر، آمریکا نیز وارد جنگ شد. پهپادهای بی‌سرنشین را از داخل خود آمریکا پرواز دادند و با ۱۲۵ هواپیما به نطنز و فردو حمله کردند. خب اگر قرار بود فقط این باشد، باید همان‌طور که تأسیسات هسته‌ای را زدند، اعلام می‌کردند مأموریت تمام شد. اما چرا جنگ را تمام نکردند بعد از حمله به فردو، نطنز و اصفهان؟ چون هدف بالاتری داشتند.

 

او تصریح کرد: مراکز موساد، مراکز تحقیقات نظامی و اهداف مهم نظامی اسرائیل مورد حمله قرار گرفت. با وجود آسیب‌های فراوانی که ایران دیده بود، این موضوع باعث شد اسرائیلی‌ها به این نتیجه برسند که قدرت واکنش ایران بسیار بالاست. به همین خاطر، ترامپ تقاضای آتش‌بس کرد. و ایران که از ابتدا گفته بود اگر اسرائیل و آمریکا حمله نکنند، ما هم حمله نخواهیم کرد، همین استراتژی را در پیش گرفت و جنگ به پایان رسید.

 

علایی پرسید: آیا آمریکا و اسرائیل آتش‌بس را اعلام کردند تا ضعف‌های خود را جبران کرده و برنامه دیگری را پیاده کنند؟ باید دید روز دوشنبه، که نتانیاهو خونخوار و جنایتکار می‌خواهد گزارش عملیاتش را به دونالد ترامپ در کاخ سفید بدهد، چه تصمیمی خواهند گرفت.

 

او در پایان گفت: آیا به این نتیجه خواهند رسید که نمی‌توانند از بیرون برای ملت ایران تصمیم‌گیری کنند، و اینکه دولت‌هایی مانند آمریکا و جنایتکارانی مثل نتانیاهو نمی‌توانند سرنوشت مردم ایران را تعیین کنند؟ یا دوباره به اشتباه خواهند افتاد و خواهند خواست آن‌طور که خود نتانیاهو گفته، «کار نیمه‌تمامشان» را تمام کنند؟

 

خبرهای دیگر

سازمان بریکس

دیدار مقامات امارات و اسرائیل

انور قرقاش، مشاور رئیس امارات

دیپلمات‌های ربوده شده ایرانی در لبنان

وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران

رقابت ژئوپلیتیک ترکیه و اسرائیل در خاورمیانه

رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان