سرویس خبری ایران من: توسعه پایدار، مفهومی است که امروزه در مرکز توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. این مفهوم بر تعادل میان توسعه اقتصادی، عدالت اجتماعی و حفاظت محیطزیستی استوار است. ایران، علیرغم برخورداری از منابع طبیعی غنی، با چالشهای عمدهای در مسیر دستیابی به توسعه پایدار مواجه است. این مقاله به بررسی موانع اصلی پیش روی ایران در این مسیر پرداخته و راهکارهایی برای برونرفت از وضعیت کنونی ارائه میدهد.
توسعه پایدار مفهومی بنیادین در گفتمان دنیای امروز است که سه رکن اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی را به گونهای در هم میتند که پاسخگوی نیازهای نسل حاضر باشد، بیآنکه توان نسلهای آینده در تامین نیازهایشان را به مخاطره اندازد. اهداف ۱۷گانه توسعه پایدار (SDGs) که در سال ۲۰۱۵ توسط سازمان ملل تصویب شدند، افقی جهانی برای ریشهکنی فقر، حفظ محیطزیست و ارتقای رفاه انسانی تا سال ۲۰۳۰ ترسیم میکنند.
در حالی که بسیاری از کشورها به سوی تحقق این اهداف پیش میروند، ایران با چالشهای عمیقی در حوزه محیطزیست، منابع طبیعی و عدالت اجتماعی دستوپنجه نرم میکند.
بحران آب؛ مانعی بزرگ در مسیر پایداری
بحران آب در قلب چالشهای پیروی از الگوهای توسعه پایدار قرار دارد؛ بحرانی که نهتنها زیست بوم، بلکه امنیت غذایی، تابآوری اقلیمی و عدالت محیطزیستی و اجتماعی را تهدید میکند. دسترسی به آب سالم و خدمات بهداشتی، یکی از پایههای بنیادین توسعه پایدار است که سلامت، امنیت و رشد اقتصادی را تضمین میکند. اما در ایران، دههها بهرهبرداری لجام گسیخته از آبخوانها، ماموریت هیدرولیکی، تخریب اکوسیستمهای آبی و مدیریت ناکارآمد منابع، کشور را به آستانه ورشکستگی آبی رسانده است.
پهنه گستردهای از جغرافیای ایران با افت شدید آب زیرزمینی مواجه است و فرونشست زمین به تهدیدی جدی برای زیرساختها تبدیل شده است. مطالعات نشان میدهد که حدود ۴۰۰ دشت از ۶۰۹ دشت کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند و فرونشست زمین در حال حاضر گستره وسیعی از مناطق ایران را تحت تاثیر قرار داده است . فرسایش خاک، انتشار ریزگردها و حاشیه نشینی – که حاصل از ترک سرزمینهای غیر قابل زراعت است -، همه از آثار جانبی بحران ورشکستگی آبی هستند. امروز در ایران، بسیاری از شهرها در وضعیت تنش آبی قرار دارند و روستاهای زیادی از طریق تانکر، آبرسانی میشوند. زیرساختهای فاضلاب و تاسیسات بازچرخانی اغلب ناکارآمد یا غایباند. بحران کمآبی، فراتر از محیطزیست، به تنشهای اجتماعی و گاهی تهدیداتی امنیتی برای یکپارچگی سرزمینی دامن زده است.
سیاستهای اقلیمی؛ فقدان برنامهریزی منسجم
ایران به دلیل افزایش دما، کاهش بارش، خشکسالیهای مکرر و رویدادهای اقلیمی شدید، در برابر تغییرات اقلیمی بسیار آسیبپذیر است. بررسیها نشان میدهد که در نیم قرن اخیر، متوسط بارشهای کشور ۴۰ میلیمتر کاهش و دمای کشور ۲.۵ درجه سانتیگراد افزایش یافته است.
با این حال، سیاستگذاری اقلیمی کشور- که باید بر اساس افزایش سازگاری و تاب آوری باشد – همچنان غیر منسجم و ناکارآمد باقی مانده است. ارتباط محدود با نهادهای جهانی مانند IPCC و نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد، استفاده از الگوهای ناسازگار با اقلیم در پروژههای عمرانی بدون درنظرگرفتن ارزیابی اثرات محیطزیستی و بیتوجهی به پتانسیل انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی، بادی و زمین گرمایی از جمله نقاط ضعف این حوزه هستند. تا زمانی که مصرف غیرمسوولانه منابع طبیعی در بخشهایی مانند کشاورزی اصلاح نشود، وابستگی به سوختهای فسیلی کاهش نیابد و مشارکت مردمی در تصمیمگیریها تقویت نشود، سیاستهای اقلیمی ایران راه به جایی نخواهند برد.
نابودی تالابها؛ زنگ خطر اکولوژیک
خشکیدن تالابهایی نظیر گاوخونی، بختگان و جازموریان، نتیجه توسعه ناپایدار، سدسازیهای غیر اصولی و بیتوجهی به حقابههای طبیعی است. بهعنوان مثال، تالاب گاوخونی بهطور کامل خشک شده و تنها حدود ۴ درصد از سطح آن به دلیل ورود زهاب و پساب مرطوب است . این فاجعهها نهتنها تنوع زیستی را نابود کرده، بلکه تعادل اقلیمی و سلامت اکوسیستمها را نیز به خطر انداخته است . با وجود تعهدات بینالمللی ایران در کنوانسیونهایی مانند رامسر، حفاظت از تالابها درعمل برای حکومت اولویت نداشته است.
شهرهای ناپایدار؛ بحران مدیریت شهری
کلانشهرهای ایران با رشد بیرویه جمعیت، فقر شهری، فرسودگی زیرساختها و آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی دست به گریباناند. کمبود آب، آلودگی هوا و نابرابری در دسترسی به خدمات، نشاندهنده توسعهای کمی و غیرانسانی در شهرهاست. بررسیها نشان میدهد که در سال جاری، تعداد روزهای هوای پاک در شهرهای بزرگ ایران، به ویژه تهران، مشهد، اصفهان و اهواز، به شکل قابل توجهی کاهش یافته است . در حالی که تابآوری شهری و زیستپذیری، از ارکان اصلی توسعه پایدار هستند، برنامهریزی شهری در ایران بیشتر به جای بازسازی بافتهای ناکارآمد و ارتقای کیفیت زندگی شهری به پروژههای نمایشی و گسترش فیزیکی شهرها محدود شده است.
اقتصاد ناپایدار؛ الگوهای مصرف غیرمسوولانه
اقتصاد ایران، با اتکا به مصرف بیرویه منابع و یارانههای غیرهدفمند، از تولید مولد فاصله گرفته است. بخش کشاورزی، با مصرف بیش از ۹۰٪ منابع آبی و بهرهوری پایین، نمونهای از توسعه نامتوازن است. مطالعات نشان میدهد که بهرهوری فیزیکی آب در کشاورزی ایران بهطور میانگین حدود ۱.۹ کیلوگرم بر مترمکعب است که با الگوهای جهانی، فاصله معنیداری دارد. نبود تعرفههای واقعی برای آب، بیتوجهی به اتلاف آب و هدرروی در شبکه توزیع در کنار کمبود آموزش همگانی، مصرف غیرمسئولانه را تشدید کرده است. بدون اصلاحات ساختاری در بدنه حکمرانی و فرهنگی و اعمال سیاستهای اصلاحی سازگار با اقلیم ایران، مدیریت منابع به نتیجه نخواهد رسید.
توسعه پایدار؛ ضرورتی برای آینده
توسعه پایدار، صرفاً یک آرمان نمادین یا شعار سیاسی نیست، بلکه پیششرطی حیاتی برای بقا، حفظ زیستبومها و تضمین آیندهای قابل زیستن برای ایران است. دستیابی به آیندهای ایمن، عادلانه و تابآور نیازمند آن است که کشور با جسارت، سیاستهای آبی خود را بازنگری کند، مفهوم رشد اقتصادی را بر پایه پایداری بازتعریف نماید و حفاظت از منابع طبیعی را در کانون تصمیمگیریها قرار دهد. در این میان تهیه و اعمال سندهای بالادستی همچون طرح آمایش سرزمین، میتوانند نقشه راه را ترسیم کنند. توسعهای که بر مبنای بهرهکشی از طبیعت و تعمیق نابرابریها شکل گیرد، نهتنها ناپایدار است، بلکه خود بستر بحرانهای اجتماعی، محیطزیستی و امنیتی آتی خواهد بود
در جمعبندی میتوان گفت که ایران برای رسیدن به توسعه پایدار با چالشهای بزرگی روبروست که ریشه در سیاستگذاریهای ناکارآمد، بیتوجهی به محدودیتهای اقلیمی و الگوهای مصرف ناپایدار دارد. بدون اصلاح ساختارهای حکمرانی، تغییر نگرش نسبت به منابع طبیعی و اتخاذ رویکردهای علمی و مشارکتی، امکان عبور از بحرانهای کنونی میسر نخواهد بود. ضروری است که دولت و جامعه، با اقدامات عملی و فوری، در مسیر توسعهای حرکت کنند که ضمن پاسخگویی به نیازهای امروز، حقوق نسلهای آینده را نیز محترم بشمارد.
تحقق اهداف توسعه پایدار، تنها با شفافیت، حاکمیت قانون، مشارکت مردمی و بهرهگیری از دانش ممکن است. شمارش معکوس برای این تحول حیاتی رو به پایان است و حکمرانان ایران باید با شجاعت و برنامهریزی اصولی، مسیر پایداری را برگزیند.